تفکر استراتژیک و قواعد سه گانه تفکر استراتژیک

[stextbox id=”alert”] قبلا در مورد استراتژی مطالبی را منتشر کرده ام، لطفا قبل از مطالعه این درس، آنها را از اینجا بخوانید[/stextbox]

 [stextbox id=”info” bgcolor=”42FF75″]یک تعریف کامل از استراتژی[/stextbox]

استراتژی یعنی تخصیص هوشمندانه منابع محدود، از طریق سیستم منحصربه فردی از فعالیت ها، برای دستیابی به عملکرد برتر نسبت به رقبا در خدمت رسانی به مشتریان.

منابع شامل: سرمایه، نیروی انسانی، زمان و استعداد است.

شرکت هایی که در صنایع و بازارهای  بالغی فعالیت و رقابت می کنند، معمولا از سیستم فروش مستقیم، کانال های توزیع و مدیریت زنجیره ی تامین مشابهی استفاده می کنند. بهر حال یافتن سیستم هوشمندانه ای و منحصر به فردی از فعالیت ها، بستری برای خلق ارزش بیشتر به مشتریان است.

بعنوان مثال: لینکدین بعد از تعداد زیادی از شبکه های کاریابی بوجود آمد، اما این فرصت را به هر فرد حرفه ای و نیمه حرفه ای داد تا بتواند خودش را معرفی کند، از برند سازی شخصی بهره مند شود و پروفایل حرفه ای خودش را داشته باشد، از طرفی امروز به مکانی برای تولید محتوای تخصصی شده است.

گفتن این جمله بسیار آسان است:

ایده بی همتا بودن، روشی را بهتر یا متفاوت تر از رقبا انجام دهیم. متاسفانه آنچه در بازار ایران و محصولات ایرانی می بینیم، تعداد کالاها و خدماتی که هیچ تفاوتی با یکدیگر ندارند، به وفور یافت می شود. این می شود که معمولا جنگ قیمت و کاهش حاشیه سود و موارد دیگر ایجاد می شود.

همه ی ما می دانیم شرکت هایی توانسته اند بازده دارایی یا Return On Assets  بالاتری داشته باشند، که به جای جنگ قیمت به دنبال تمایز بوده اند.

حتما در بازار کالاهای مد و پوشاک دیده اید، که تنوع داشتن بسیار مهم است، بسیاری از شرکت ها از هم جنس خواری یا Cannibalization  استفاده می کنند تا عملا بازار محصولات خودشان را از دست ندهند.

آنچه امروز ما در بسیاری از کالاهای تند مصرف یا FMCG می بینیم، صرفا گاوهایی هستند که دوست دارند از آن برند سابقی که برای خود ساخته بودند، بدون هیچ هزینه ای مازاد بر درآمد، آخرین قطره های شیر آن گاوها را بدوشند.

 [stextbox id=”info” bgcolor=”F7FF8A”]هوارد شولتز مدیرعامل استارباکس می گوید[/stextbox]

مهم نیست شما یک شرکت با فناوری پیشرفته و یا یک کسب و کار قهوه باشید، مهم این است که به طور پیوسته به خلق آن شور و شوق و هیجانی بپردازند که به متمایز شدن در بازار می انجامد.

بسیاری از مدیران معتقدند که در خلق و اجرای ایده های اثربخش ناکام هستند، بسیاری از ایده های جذابی که درابتدا توسط ما یا جمعی از کارآفرینان اجرایی می شود، طی سال های آینده این فعالیت ها همچون خوردن مسکنی که انسان را کرخت می کند، ما را به روزمرگی می کشانند و توان خلق ایده های جدید را از ما می گیرند.

ما  در این روزمرگی ها به فعالیت های زودگذر عادت می کنیم و مدیران بینش های استراتژیک را از دست می دهند.

دانیل کانمن برنده ی جایزه نوبل در کتاب تفکرسریع و کند خود به درستی اشاره می کند که ما بیشتر تمایل داریم از سیستم سریع مغز یعنی سیستم شماره 1  برای تصمیمات خودمان استفاده کنیم، سیستمی که ناخودآگاه تصمیم می گیرد، نیاز به تلاش ذهنی اندکی دارد، آنچه امروز برای هر مدیری در لایه های مختلف سازمان مهم است، تلاش برای افزایش تصمیمات سیستم 2 است، سیستمی که فکر و تلاش ذهنی بالایی را میطلبد.

با  تغییرات سریع در بازارها، نیازهای مشتریان و دورنمای رقابتی، سازمان ها در پی مدیرانی هستند که بینش های استراتژیک را به سرعت شناسایی کنند و آن ها را به استراتژی هایی تبدیل کنند که ارزش متمایزی برای مشتریان ایجاد می کند.

دو مولف به نام های مایکل بیرشان و جایانتی کارمعتقدند که در حال ورود به عصر استراتژیست ها هستیم.

ریچ هورواث نویسنده ی بزرگ استراتژیک و تفکر استراتژیک که من قبلا در فوراستادی مطالبی را از نوشته های ایشان منتشر کرده ام، در مورد ایجاد بینش استراتژیک در سازمان ها، یک روش سه مرحله ای را معرفی کرده است.

 [stextbox id=”info” bgcolor=”4AFF92″]قواعد سه گانه ایجاد بینش و تفکر استراتژیک[/stextbox]

فراست یا Acumen  برای ایجاد بینش های کلیدی در کسب و کار

تخصیص یا Allocation از طریق سبک و سنگین کردن و تمرکز بر منابع

اقدام یا Action و اجرای استراتژی ها برای دستیابی به اهداف بلند مدت

مدیران در جلسات با همکاران خود می توانند از این پرسش ها برای ایجاد بینش های استراتژیک بهره مند شوند.

فراست: بینش کلیدی من از این جلسات چیست؟

تخصیص: برای دستیبافی به اهداف استراتژیکم چه سبک و سنگینی در مورد بودجه و زمان و استعدادم نیاز دارم؟

اقدام: آیا بر روی فعالیتی که برای اجرای استراتژی اهمیت دارد، کار می کنم و یا برروی اقدام های فوری اما بی اهمیت تمرکز دارم؟

مدیران سطح وظیفه ای در حوزه هایی همچون بازاریابی، فروش و مالی و منابع انسانی و فناوری اطلاعات تخصص فنی قابل توجهی دارند، اما هنگامی که مسئولیت های رهبری قابل توجهی بر عهده ی آنها گذاشته می شود، این تخصص فنی بر ضد آنها عمل می کند.

برای ارتقا شغلی در دنیای امروز نیاز است تا مدیران وظیفه ای که می خواهند به سطح معاونت ها ارتقا پیدا کنند، به جای دیدگاه عملیاتی از دیدگاه جامع تر و سیستمی بهره مند باشند.

ریچ هورواث مدل سه بخشی دیگری نیز ارائه کرده است که با عنوان قواعد سه گانه پیشرفته تفکر استراتژیک مطرح است. در این نوشته فوراستادی صرفا به این سه عامل اشاره خواهم کرد و در درس بعدی آنها را با جزئیات بیشتر مطرح خواهم کرد.

1) اتحاد بخشیدن،

2) رقابت کردن،

3) پشتیبانی کردن

strategic-thinking

پاسخ دهید