روانشناسی و دانش رنگ ها (قسمت دوم)

در قسمت اول این نوشته با هم در مورد یکی از افسانه های قدیمی رنگ ها صحبت کردیم و در ادامه تستی را برای تشخیص اینکه در کدام گروه شخصیتی مرتبط با رنگ ها قرار می گیریم، بررسی و انجام دادیم.

در این قسمت می خواهیم ابتدا توضیحاتی کوتاه در مورد سه گروه شخصیتی مرتبط با رنگ ها داشته باشیم و سپس بیشتر رنگ ها را بشناسیم و کمی در مورد طول موج و رنگ های رنگین کمان بدانیم.

ما گفتیم سه شخصیت مرتبط با رنگ عبارتند از: 1) رنگ بازها 2) محتاطان 3) وفاداران به رنگ

هر یک از ما در یکی از این گروه ها قرار می گیرد. 

ویژگی شخصیتی رنگ بازها:

هریک از ما از خودرویی که میرانیم، لباسی که میپوشیم و وسایل دور و برمان به نوعی شخصیت خود را نشان میدهیم. کسانی که رنگ باز هستند معمولا بدنبال اطلاعات مربوط به برگزاری مُد لباس هستند. آنها بی پروا و بدون هیچ محدودیتی وسایل خانه و ماشین خود را تغییر می دهند. زنان گروه رنگ باز معمولا در نمایشگاههای اجناس شرکت می کنند تا از رنگ های مد روز مطلع شوند.

معمولا این گروه از لحاظ روانشناسی اعتماد به نفس بالایی دارند، حس ماجراجویی و شور و شوق را میتوان به وضوح در آن ها دید.

این گروه از لحاظ جمعیت شناختی حدود بیست درصد جامعه را تشکیل می دهند که تعداد زنان بیشتر از مردان است.

از لحاظ اقتصادی معمولا این گروه است که بازار مصرف را شکل میدهند .چرا که خوب خرج می کنند وخود را لایق آن می دانند.

ویژگی شخصیتی محتاطان: 

افراد این گروه معمولا در خرید محصولات به این توجه می کنند که آیا در سال های آینده نیز رنگ این محصولات قابل استفاده است یا خیر. آنها معمولا تغییر می کنند اما این تغییر باید برای دلیل خاصی صورت گیرد. هر تغییری که میکنند تا مدتی مفید خواهد بود.

از لحاظ روانشناسی رنگ آنها افرادی نیستند که مرغ شان فقط یک پا داشته باشد. 

از لحاظ جمعیت شناسی آنها در طبقه ی متوسط هستند و نیمی از جمعیت را تشکیل می دهند.

ویژگی شخصیتی وفاداران به رنگ:

این گروه معمولا علاقه ای به تغییر رنگ ندارند و بیشتر به این توجه می کنند که هماهنگی و همخوانی بین رنگ ها وجود دارد یا خیر.

این گروه اگر کاپشن سرمه ای شان کهنه شود، به احتمال زیاد کاپشن سرمه ای تازه ای را خریداری خواهند کرد. 

ما انسان ها گاهی اوقات از شخصیت رنگی خودمان فاصله می گیریم. مثلا ممکن است موکتی به رنگ بژ را در خانه استفاده کنیم چرا که معمولا بیشتر استفاده می شود و عرف جامعه است. اما در اکثر موارد به گروه خود پایبندیم.

ما انسان ها معمولا جذب رنگ خاصی می شویم، چرا که این رنگ بازتابی از شخصیت درونی ما است. اما باید به یک نکته ای توجه کرد. مثلا فرض کنید شرکت ما بخواهد برای عرضه ی یک محصولی از یک مشاور استفاده کند. گاهی اوقات براساس موقعیتی که قرار داریم انتخاب هوشمندانه ی رنگ می تواند نظر طرف مقابل را بیشتر جلب کند.

مثلا اگر در مورد مشاور دادن ارائه ی یک محصول از رنگ لباسی که تهور و جسارت را نشان دهد، احتمالا بیشتر مورد توجه شرکت خواهان مشاور قرار می گیریم.

گره خوردن رنگ ها با مفاهیم:

ما انسان ها به طور غریزی رنگ ها را با مفاهیم پیوند می زنیم. مثلا اگر بگویم رنگ عشق شما احتمالا رنگ قرمز را بیان می کنید. اگر بگویم خوشی و شادمانی و دوستی احتمالا رنگ زرد را عنوان می کنید، همان رنگ زرد صورتک خندانی که در پیامک های ارسالی استفاده می کنید.

ما برای جوانی و کوهستان و مشاغل رسمی از رنگ های خاصی نام می بریم، چرا که رنگ و مفاهیم آن به یکدیگر گره خورده اند. جوانی را با رنگ سبز و زرد و قرمز تعریف می کنیم. ما برای کوهستان رنگ های خنک سفید و سبز و آبی را بیان می کنیم. برای مشاغل رسمی معمولا مشکی و سرمه ای را مطرح می کنیم.

از اینجا به بعد می خواهیم در مورد رابطه طول موج رنگ ها با انسان ها و عوامل مهم دیگری همچون فرهنگ صحبت کنیم.

ما معمولا هر جسمی را به همراه رنگ آن بصورت یک کل یکپارچه می بینیم. مثلا سیب سرخ یا پروانه ی نارنجی. این سرخ بودن و نارنجی بودن وقتی در ذهن ما نقش می بندد به تشعشعات الکترومغناطیس مربوط است.

طیف رنگی یعنی رنگ های رنگین کمان، که تشکیل شده از طول موج های گوناگون است. طول موج های گوناگون از بخشی از طیف الکترو مغناطیس هستند که از اشیاء بصورت نور ساطع می شود.

 

رنگ قرمز دارای بالاترین طول موج و رنگ بنفش دارای کوتاه ترین طول موج. رنگ های میان این دو عبارتند از: رنگ نارنجی، زرد، سبز، آبی و نیلی.

طول موج های بلند یعنی قرمز، نارنجی و زرد معمولا عملکرد سیستم عصبی و قلب را تشدید می کند. 

تشدید عملکرد سیستم عصبی معمولا با احساسات رابطه ای مستقیم دارد. بنابراین رنگ های قرمز و زرد و نارنجی تکاپو و جنب وجوش را در ما تشدید می کنند.

هر چه از رنگ های آبی به سمت طول موج های کوتاه تر حرکت می کنیم، تاثیر معکوسی به نسبت رنگ های قرمز شاهد خواهیم بود و آرامش را تجربه خواهیم کرد.

بررسی رنگ از لحاظ فرهنگی:

زبان و اسطوره ها و ادبیات و رسوم اجتماعی مناسبت رنگ ها را به ما می آموزند. مثلا در اکثر کشورها نوعروسان لباس عروسی به رنگ سفید می پوشند. ما رنگ سفید را به پاکی و پاکدامنی مربوط میدانیم. 

در کشورهای آمریکای لاتین معمولا از رنگ ارغوانی برای مراسم عزاداری استفاده می کنند. پس مردم آن کشورها یاد می گیرند که رنگ ارغوانی برای استفاده روزانه مناسب نخواهند بود.

 

 

همچنین دنیای ارتباطات باعث سرایت رنگ های فرهنگی به دیگر فرهنگ ها شده است. به عنوان مثال رنگ زعفرانی که مختص پوشش کاهنان شرقی بود، امروزه برای بسیاری از غربی ها سوای زیبایی، جنبه ی معنوی نیز پیدا کرده است.

در قسمت های بعد ضمن اینکه بیشتر به بررسی رنگ در فرهنگ های مختلف می پردازیم، می خواهیم با هم بیشتر در مورد هر یک از رنگ های اصلی بدانیم و با نحوه ی ترکیب آنها و استفاده آنها در بسته بندی و طراحی محصولات آشنا شویم.

اگر این نوشته برای شما مفید بود، لطفا با معرفی این وبلاگ آن را در اختیار دیگران قرار دهید.