10 استراتژی برای برندسازی شخصی(مثال های فوتبالی و مدیریتی)
البته اگر جز کسانی باشید که نوشته قبلی من با عنوان برندسازی شخصی و صبر در فوتبالیست های جوان را مطالعه کردید، قطعا فضای این نوشته را بهتر درک خواهید کرد.
مثل هر محصولی که میخواهد به بازار بیاید بایستی استراتژی داشت، برای برندسازی شخصی نیز بایستی استراتژی داشته باشیم.
استراتژی یعنی از میان گزینه های مختلف کدام گزینه را انتخاب کنم که بیشتر به نفع من و آینده من باشد. استراتژی هنر انتخاب کردن است.
استراتژی چگونگی استفاده از منابع است.
خب برای برندسازی شخصی 10 استراتژی وجود دارد که قصد دارم در ادامه آنها را معرفی کنم.
اول بودن Be the first:
برای برندسازی شخصی باید از مزیت اول بودن بهره برد. بسیاری از کسانیکه خود را بعنوان اولین مطرح کرده اند، همچنان جز برندهای صنعت خود هستند. انوشه انصاری جز اولین زنان فضانورد دنیاست.
مایل دل به عنوان اولین نفری بود که فروش کامپیوترها را برحسب تقاضا ارائه داد. گاهی اول بودن مثل مدیری می ماند که یک راهکار جدیدی را برای اولین بار در سازمان اجرایی می کند و هر بار یاد آن راهکار میافتیم، اسم و فامیل آن مدیر در ذهن ها تداعی می شود.
گاهی اول بودن مثل اولین سیستم های فوتبال یا اولین استراتژی های فوتبالی می ماند. مانند گیگن پرس از یورگن کلوپ، یا بازی مالکانه پپ گواردیولا یا توتال فوتبال رینوس میشل.
رهبر بودن Be the leader
رهبر بودن برای برندسازی شخصی مهم است. معمولا رهبر بودن با توجه به ایدئولوژی های رهبر و قبول آن توسط دیگران اتفاق می افتد.
در صنعت و تجارت رهبر بودن با یک راه و مسیر و نجات همراه است. مثلا از جک ولش میتوان به عنوان رهبر نام برد. بسیاری فکر میکنند که رهبر بودن تنها در عالم سیاست معنا دارد، در صورتیکه می توان در یک شرکت، رهبر بود.
در نقطه مقابل رهبر بازار قرار گرفتن Anti leader position:
گاهی از مواقع شما برای برندسازی شخصی می توانید خود را در مقابل یک رهبر بازار قرار دهید.
گاهی شرکت های کوچک خود را در مقابل شرکت های بزرگ قرار می دهند.
شرکت بزرگ در دسترس نیست، شرکت کوچک پاسخگو است
شرکت بزرگ کند است، شرکت کوچک چابک است
شرکت بزرگ انبوه کار می کند، شرکت کوچک برای هر مشتری سفارشی سازی می کند.
گاهی می شود در مقابل برندی خود را قرار دهیم تا طرفداران خاص خود را پیدا کنیم. مثلا اپل همواره خود را در مقابل مایکروسافت قرار می دهد.
در دنیای مربیگری نیز فرگوسن خود را در مقابل ونگر می دید و بالعکس، پپ خود را در مقابل مورینیهو می دید و امروز نیز یورگن کلوپ اضافه شده است.
در ایران نیز علی پروین، ناصر حجازی و منصور پورحیدری در تقابلی جذاب به رشد برند شخصی خود کمک می کردند.
مالک یک ویژگی بودن یا On an attribute:
عباس کیارستمی نمونه ای از بدست گرفتن یک ویژگی است و آثار هنری او آفرینش از طریق حذف کردن است و معمولا مینیمالیسم ما را یاد آثار عباس کیارستمی میاندازد.
شرکت های تجاری و صنعتی نیز سعی می کنند خود را مالک یک ویژگی مطرح سازند، مثلا بنز پرستیژ، بی ام و راحتی و لذت رانندگی و ولو امنیت را جز ویژگی های خود مطرح ساخته اند.
در دنیای مربیگری فوتبال نیز برخی ویژگی ها به برند شخصی مربیان کمک کرده است.
کارشناس و خبره یک حوزه بودن Be the expert:
متخصص بودن به برندسازی شخصی کمک می کند، ما هرچقدر از تخصص فاصله بگیم و جنرالیست بشیم به همون نسبت هم از برندسازی شخصی دور میشیم.
بسیاری از خبرنگاران و تولیدکنندگان محتوا و رسانه منتظر اعلام حضور افرادی هستند که از نگاه تازه ای به مسائل توجه می کنند.
در دنیای امروز متخصص بودن بایستی با علم به این موضوع باشد که فضاهای خالی و کمتر مورد توجه قرار گرفته را بعنوان یک جایگاه برای خودمان انتخاب کنیم.
ترجیح داده شدن یا Be the preferred:
در برندسازی شخصی ارجح دانستن شما توسط مشتریان و کسانیکه بدنبال شما هستند و در بازار هدفتان حضور دارند بسیار مهم است.
نکته ی این مورد استفاده از نظرات آنها برای ایجاد برتری و اعتماد در بازار هدف است.
مثلا مدیری که قبلا در شرکت هایی مثل کاله، مپنا کار کرده است و این شرکت ها از خدمات اون بسیار راضی هستند. یا مشاور مدیری که توسط دوستان مدیر یک شرکتی معرفی می شود.
یا مربی فوتبالی در رده های پایه البرز که قبلا در روزمه فعالیت های مربیگری اون حضور در تیم های پایه سایپا و پیکان و سپاهان و تیم ملی نونهالان دیده می شود.
سایت باشگاه و مدرسه فوتبال درفک البرز
ثبت نام در باشگاه و مدرسه فوتبال درفک البرز از طریق سایت باشگاه
پاسخ دهید
برای ارسال نظر باید وارد شوید.