بیشتر از یک شغل (نظرات اسلاون بیلیچ SLAVEN BILIC سرمربی فوتبال)
بیشتر از یک شغل (نظرات اسلاون بیلیچ سرمربی فوتبال)
SLAVEN BILIC
کرواسی، 2006-2012
وقتی لوکا مودریچ را کاپیتان تیم زیر 21 ساله های کرواسی کردم، آیا فکر می کردم که او برنده توپ طلا خواهد شد؟ نه نه نه.
اگر این را بگویم دروغ است، اما درست است که من و دستیارم، آلجوسا آسانوویچ، از روز اول چیز خاصی را در مودریچ دیدیم. او به شدت به فوتبال علاقه داشت و کاملاً روی هر تماسی با هر توپی تمرکز می کرد. او هنوز هم همینطور است.
در اولین بازی بیلیچ به عنوان سرمربی تیم ملی، مودریچ اولین گل خود را برای کرواسی در برد 2-0 خارج از خانه مقابل ایتالیا به ثمر رساند.
هر توپی مهم است، به خصوص در سنین پایین، اما برای بازیکنان حرفه ای و مسن نیز مهم است. من می بینم که برخی از بازیکنان اشتباه می کنند و به یکدیگر اشاره می کنند: “مشکلی نیست، اشکالی ندارد.” اما شما نمی توانید این کار را انجام دهید.
بله، فوتبال یک بازی است که در آن مردم اشتباه می کنند، اما این یک ریاضی است. به بازیکنانم میگویم: «نیمه اول، شاید 25 بار توپ را در اختیار داشته باشیم. اگر قرار باشد با آن 25 بار توپ را از دست بدهیم، پاس را 15 بار از دست بدهیم، می دانی؟ پس باید مسئولیت پذیر بود. نترس، اما مراقب کاری که انجام میدهی باش.»
“ما کاپیتانی زیر 21 سال را بعد از چند بازی به او دادیم که عادی نبود.”
بلافاصله میتوانستیم ببینیم که مودریچ چقدر متمرکز است و چقدر مصمم است که بازیکن شود. او البته کیفیت داشت، اما از نظر شخصیتی چیز خاصی در او دیدیم.
ما بعد از چند بازی به او کاپیتانی زیر 21 سال دادیم که طبیعی نبود. او دو سال از بسیاری از هم تیمی هایش کوچکتر بود و در آن زمان خیلی خوش صدا نبود. اما او خود را به عنوان یک رهبر در زمین نصب کرد – نه با فریاد زدن، بلکه با قبول مسئولیت: «توپ را تحت فشار به من بده. اگر شما می ترسید، من نمی ترسم. من به هر یک از شما کمک خواهم کرد تا وارد بازی شوید.”
نسل خوبی از بازیکنان برای کرواسی بود. ودران کورلوکا در زمانی که من مربی تیم زیر 21 سال بودم نیز آمد. ماریو مانژوکیچ پس از اینکه من سرمربی تیم ملی شدم، برای تیم زیر 21 ساله ها بازی کرد – و افراد دیگری مانند ایوان پریشیچ چند سال جوانتر بودند. من برای همه آنها اولین بازی بین المللی آنها را انجام دادم.
نقش زیر 21 سال کار خوبی بود که خیلی دوستش داشتم. برای من در آن مرحله از دوران مربیگری ام ایده آل بود. اینطور نیست که شما مدیر تیم بزرگسالان باشید، جایی که همیشه تحت فشار هستید. زمانی که مدیر تیم ملی هستید، میتوان گفت که این دومین شغل بزرگ بعد از نخستوزیر است. فشار زیادی برای کنار آمدن با آن، صرف انرژی زیادی برای پاسخ دادن به سوالات و مدیریت موقعیت ها وجود دارد.
در مورد جوانان زیر 21 سال، سوالات زیادی برای پاسخگویی وجود ندارد. تقریباً می توانید کاملاً روی کار تمرکز کنید. وقتی سرمربی تیم ملی هستید، کمی سیاست درگیر است، به خصوص در کشورهایی مانند کرواسی. باشگاه های داخلی با فروش بازیکن زندگی می کنند و اگر برای تیم ملی بازی کنند قیمت آن دو برابر می شود. حتی در عربستان، جایی که من الان مدیریت می کنم، می پرسند: چرا سرمربی تیم ملی این بازیکن را فراخواند و آن بازیکن را نه؟
و همیشه داستانهایی ساخته می شود: “زلاتکو دالیچ این بازیکن را به این دلیل، به خاطر آن فرا می خواند.” شما می توانید انرژی زیادی را برای مقابله با این چیزها هدر دهید، اما هنوز هم یک کار برتر است.
“این یک غافلگیرکننده بود، زیرا من 37 ساله بودم، که در آن زمان برای یک کار در آن مقیاس جوان بودم.”
وقتی به تیم ملی رسیدم شوک نبود، اما غافلگیر شدم. من به عنوان پیشاهنگ و استعدادیاب کرواسی به جام جهانی 2006 آلمان رفتم. سرمربی تیم ملی ما در آن زمان، پدر نیکو کرانچار، زلاتکو کرانچار بود که متأسفانه در سال 2021 از دنیا رفت. او در دوران بازی خود با دینامو زاگرب یک بازیکن برتر، بسیار محبوب و یک مهاجم افسانه ای بود.
خب، کرواسی در آن تورنمنت از مرحله گروهی عبور نکرد، اما این یک فاجعه نبود. ما یک بر صفر به برزیل باختیم و با استرالیا و ژاپن مساوی کردیم. من آنجا بودم و حریفانمان را تماشا می کردم.
- مدرسه فوتبال در کرج
- بهترین مدرسه فوتبال در گوهردشت کرج
- بهترین مدرسه فوتبال در عظیمیه کرج
- بهترین مدرسه فوتبال در باغستان کرج
پس از آن، به خانه آمدم و برای دور بعدی مقدماتی زیر 21 سال آماده می شدم. وقتی مدیر اخراج شد، پرسیدند که آیا این کار را انجام خواهم داد. تعجب آور بود زیرا من 37 ساله بودم که در آن زمان برای شغلی در آن مقیاس جوان بودم.
ترکیب کرواسی برای پیروزی 2-0 مقابل انگلیس در سال 2006 شامل مودریچ 21 ساله (#14)، ودران کورلوکا 20 ساله (شماره 5)، نیکو کرانچار 22 ساله (#19) بود. و ادواردو (#22)
اما من آن را خواستم، درنگ نکردم و بلافاصله گفتم بله. بازیکنانی مانند نیکو و رابرت کواچ در ترکیب بودند که من با آنها بازی کرده بودم. این می تواند کمی ناخوشایند باشد، اما من همیشه می خواستم بگویم بله.
این روزها زیر 21 سال در جاهای مختلف برای تیم بزرگسالان بازی می کنند، اما آن زمان با کشورهایی که بزرگسالان بودند بازی می کردند. این ساختار درخشانی برای بازیکنان جوان بود. زمانی که من زیر 21 سال بودم ما در گروه مقدماتی خود کشورهایی مشابه تیم بزرگسالان داشتیم، بنابراین با هم سفر کردیم.
فرض کنید کرواسی با سوئد بازی کرد. تیم بزرگسالان شنبه بازی کرد، ما جمعه بازی کردیم. هر دو تیم روز پنجشنبه با یک هواپیما پرواز کردند. پس از بازی زیر 21 سال، ما منتظر بزرگسالان بودیم – بچه ها باید ستاره ها را تماشا کنند – و با هم پرواز کردیم.
“من تیم را می شناختم، مثل اینکه آنها را مدیریت می کردم. این مزیت من بود.”
زمانی که من بازیکن بودم اینطور بود. شما بازیکنان بزرگ، بازیهای بزرگ را تماشا میکردید و رویای افزایش آن را داشتید. بخش مهمی از توسعه بود. بازیکنان جوان در هواپیما با ستاره ها صحبت می کردند و سؤالاتی می پرسیدند – آنها اساساً همتا بودند. این برای بچه ها معنی زیادی داشت. با این سیستم جدید، جایی که آنها از هم جدا شده اند، از بین رفته است.
من هم با بازیکنانم بازی های بزرگسالان را تماشا می کردم. نمیخواستم مربی اخراج شود، اما بهعنوان یک مربی جوان که تلاش میکردم پیشرفت کنم، بازیها را تماشا کردم و فکر کردم: «آره، این خوب است، اما شاید این کار را طور دیگری انجام دهم.» ناخودآگاه من برای کار ارشد بیشتر از مربی دیگری از خارج از کشور آماده بودم. اگر او را منصوب می کردند، می رفت: «خوب، تیم کرواسی چیست؟ آنها 3-5-2 بازی می کنند؟ خوب، کی این وسط است؟» در حالی که من تیم را می شناختم، مثل اینکه آنها را مدیریت می کردم. این مزیت من بود.
هشت سال قبل از سرمربیگری تیم ملی، بیلیچ در تیم کرواسی مدافع میانی بود که در جام جهانی 1998 سوم شد.
زمانی که من هدایت این تیم را بر عهده گرفتم، برخی از بازیکنان مهم بازنشسته شدند، مانند دادو پرسو، که مهاجم بزرگی برای کرواسی بود. این یک چالش بود، اما من به شرایط اعتقاد داشتم و این برای من تعجب آور نبود که خوب کار کردیم.
ما در یک گروه سخت برای صعود به یورو 2008 قرار گرفتیم. این یک روسیه جدید بود که گاس هیدینک مسئول آن بود. سپس انگلیس، که هنوز در سه دیدار قبلی نتوانسته بودیم او را شکست دهیم. اسرائیل، مقدونیه، استونی و آندورا هم داشتیم. اسرائيل هميشه با اين توقع وارد مسابقات مي شود كه زمان آنها فرا خواهد رسيد. سپس مقدونیه رقبای ما از یوگسلاوی سابق هستند.
“بازیکنان جوان عالی هستند. آنها انرژی می آورند و از شانس گرفتن نمی ترسند.”
ما خوب شروع کردیم، با یک امتیاز مثبت در روسیه و سپس آندورا را 7-0 شکست دادیم. سپس انگلیس را در خانه و اسرائیل را در خارج از خانه شکست دادیم و این به ما روحیه داد. ما به یک تیم بسیار محبوب تبدیل شدیم، زیرا چند بازیکن جوان زیر 21 سال را مستقیماً در ترکیب اول قرار دادیم.
مانند کورلوکا که 20 ساله بود و در پست دفاع راست بازی می کرد، با وجود اینکه هرگز در آن پست بازی نکرده بود. کرواسی همیشه با 3-5-2 بازی می کرد. بنابراین کورلوکا با استقامت، مهارت و هوشش انتخاب خوبی بود. به علاوه، من او را از زمان مربیگری زیر 21 سال می شناختم – این مزیت دوباره من بود.
کورلوکا 103 بازی ملی برای کرواسی به دست آورد.
مردم پرسیدند: “چه چیزی به شما قدرت داد که مودریچ، ادواردو و کورلوکا را مستقیماً در ترکیب اول قرار دهید؟” من آنها را می شناختم. من عملاً دو سال با آنها زندگی کرده بودم، بنابراین بلافاصله فهمیدم که آنها می توانند این کار را انجام دهند. آنها بسیار مطمئن بودند و می دانستند که من به آنها اعتقاد دارم. برای مثال، ادواردو فکر میکرد: «نیازی نیست در نیمه اول گل بزنم تا خودم را ثابت کنم. اگر گل نزنم، او مرا تعویض نخواهد کرد، زیرا او مرا می شناسد.” از نظر مثبت مانند یک طوفان کامل بود – برای آنها، از نظر روانی، اما همچنین برای من.
بازیکنان جوان فوق العاده هستند. آنها انرژی به ارمغان می آورند و از ریسک کردن نمی ترسند. آنها مشتاق هستند و کل تیم را بالا می برند، اما به سنگ بنای نیاز دارند. وقتی خوب پیش می رود همه چیز خوب است، اما وقتی شرایط سخت می شود بازیکنان جوان به ستون نیاز دارند. یک بازی مانند زندگی است – در 90 دقیقه شما همه چیز، فراز و نشیب را دارید، بنابراین به سنگ بنای نیاز دارید.
البته مودریچ عالی بود، اما در آن زمان به نیکو کواچ نیاز داشت. او به نیکو کواچ نیاز داشت که در اواخر 30 سالگی، یک کاپیتان و یک مرد باتجربه بود. رابرت کواچ و کورلوکا هم همینطور. یا ادواردو، با هر کسی که در جلو شریک او بود: یکی از ایویکا اولیچ، ملادن پتریک یا ایوان کلاسنیچ. ما عناصری را داشتیم که برای فلسفه و درک من از یک تیم عالی بود.
در اولین بازی فینال یورو 2008 به مصاف تیم میزبان اتریش رفتیم. اگرچه بلافاصله گل زدیم، اما بازی عصبی بود. در نیمه دوم آنها حمله می کردند، حمله می کردند، حمله می کردند. ما نتوانستیم یک ثانیه گل بزنیم تا بازی را بکشیم، اما برنده شدیم.
بازی دوم یک بازی عالی مقابل آلمان بود. این یکی از آن بازی هایی بود که یک لحظه کلیدی است. اگر خوش شانس باشید، زندگی 100 سال طول خواهد کشید. هر سال مهم است، اما شما این چند لحظه را دارید – تقاطع هایی – که می تواند همه چیز را تغییر دهد.
شما می توانید به یک بازیکن بگویید: “تو بهترینی، تو اینی، تو آن هستی.” و آنها به شما اعتماد دارند، درست است؟ اما تا زمانی که مدرکی به دست نیاوردند، کاملاً به آنچه شما می گویید اعتماد ندارند. وقتی آنها از بازی های بزرگ مدرک می گیرند، آن وقت است که همه چیز می تواند تغییر کند. این بازی مقابل آلمان را ما 2-1 پیروز شدیم و این گواه آن بود.
بیلیچ و بازیکنانش پیروزی بر فینالیست آلمان را در یورو 2008 جشن گرفتند کلایو رز/گتی ایماژ
هدف من قهرمانی در یورو 2008 بود. منظورم این است که هر کشوری که به مسابقات راه یافته بود، هدفش قهرمانی در این مسابقات بود، اما من واقعاً اعتماد داشتم که می توانیم این کار را انجام دهیم. زمانی که در یورو 96 برای کرواسی بازی میکردم، در مرحله یک چهارم نهایی به آلمان باختیم زیرا باور نداشتیم. ما برای شکست دادن آنها در جام جهانی 1998 به آن شکست نیاز داشتیم.
در سال 2008 تیم خوبی داشتیم. کسی نبود که نتوانیم آن را شکست دهیم. شاید روی کاغذ تیم های بهتری وجود داشت، اما در 90 دقیقه می توانستیم هرکسی را شکست دهیم. این چیزی است که ما – خودم و کادر مربیگری: آسانوویچ، روبرت پروسینکی، نیکولا یورچویچ و ماریجان مرمیچ – می خواستیم به بازیکنان القا کنیم.
“مردم هنوز از من در مورد بازی با ترکیه می پرسند. پنالتی ها و آن گل”
در آن زمان ژاوی و آندرس اینیستا بر بهترین هافبک ها مسلط بودند. قبل از بازی با اتریش به لوکا گفته بودم: «من نمی گویم تو بهتر از ژاوی هستی، اما واقعاً معتقدم که تو در آن سطح هستی. اکنون مرحله شماست. تحت فشار زیاد نباشید، اما فشار را بپذیرید. مردم از شما انتظار دارند و شما می توانید این کار را انجام دهید.»
و او این کار را کرد. سپس در آخرین بازی گروهی خود لهستان را شکست دادیم تا از سه بازی سه برد داشته باشیم. ناگهان همه کسانی که تیم را دنبال می کردند بسیار هیجان زده شدند. قبل از بازی یک چهارم نهایی مقابل ترکیه، 200000 کروات در این شهر حضور داشتند، زیرا زاگرب تنها چند ساعت با وین فاصله دارد.
مردم هنوز از من درباره بازی ترکیه می پرسند. پنالتی ها و آن گل. نمی دانم چطور شد. ما کمی بهتر از ترکیه بودیم و سعی کردیم بازیکنان و ترکیب را تغییر دهیم. ما 4-2-3-1 را شروع کردیم، سپس 4-4-2 را با دو مهاجم به پایان رساندیم، اما نه ما خیلی موقعیت خلق کردیم و نه آنها.
این یک بازی عصبی بود، معمولی برای مراحل حذفی. مردم می گویند دلیل شکست ما این است که جشن گرفتیم و تمرکز خود را از دست دادیم. من مدیران زیادی را دیده ام که چنین لحظه ای را جشن می گیرند و نباختند. اما خوب، ما باختیم، بنابراین آنها این را خواهند گفت.
“من نمی گویم که ما یورو را می بردیم، اما واقعا فکر می کنم که ما در حال صعود بودیم.”
یادم می آید که به بازیکنان گفتم: «بچه ها گوش کنید، یک دقیقه دیگر فرصت دارد. تمرکز. آنها می خواهند اعداد را به جلو پرتاب کنند و به توپ های بلند ضربه بزنند. تمرکز کنیم وقتی توپ را در اختیار داریم، باز بازی کنیم. از وسط بازی نکنید، در گوشه ها بازی کنید.”
اما متاسفانه گل خوردیم. بلافاصله بعد از آن پنالتی بود و خیلی سخت بود. وقتی با بازیکنانم صحبت کردم بلافاصله متوجه شدم که روانشناسی آنها اینگونه است: “خدای من، پنالتی ها.” در حالی که ترک ها این گونه بودند: “بله، پنالتی!”
ما باختیم و این ضربه بزرگی بود. من نمی گویم که می توانستیم یورو را ببریم، اما واقعا فکر می کنم که در حال صعود بودیم.
در حالی که مودریچ پس از شکست دلخراش کرواسی در مرحله یک چهارم نهایی در ضربات پنالتی در یورو 2008 داریو سرنا سرش را نگه میدارد.
تو یادمیگیری. در آن تورنمنت دو بازی اول خود را بردیم و در بازی سوم مقابل لهستان به تیم اول استراحت دادیم. ترکیه این کار را نکرد، زیرا آنها باید آخرین بازی گروهی خود را می بردند.
هلند مقابل روسیه در مرحله یک چهارم نهایی همین وضعیت را داشت. هلند دو بازی اول خود را برد و در آخرین بازی گروهی خود به بازیکنان استراحت داد. روسیه این کار را نکرد و آنها هلند را شکست دادند.
“انگلیس دیوانه وار در برابر ما انگیزه داشت، زیرا ما آنها را در مقدماتی یورو 2008 شکست داده بودیم.”
پرتغال دو بازی اول خود را برد و سپس به بازیکنان استراحت داد. آلمان باید اتریش را شکست می داد زیرا آنها مقابل ما شکست خوردند. آنها به بازیکنان استراحت ندادند، سپس در یک چهارم نهایی پرتغال را شکست دادند.
شما دانشمندان ورزشی دارید که با شما صحبت می کنند که قرار است هفته آینده چه کاری انجام دهید، اما وقتی در یک ریتم هستید، موج سواری می کنید – از نظر جسمی، روانی، همه چیز به نحوی خوب – آن را متوقف نکنید. به خصوص اگر آن را برای مدت کوتاهی متوقف کنید. اگر بخواهید سه هفته به بازیکنان استراحت دهید و آنها به درستی شارژ شوند، متفاوت است. اما اگر آنها دوشنبه، پنجشنبه، دوشنبه، پنجشنبه، دوشنبه بازی می کنند، شما پنجشنبه را متوقف می کنید، اما به هر حال آنها دوباره دوشنبه بازی می کنند. شارژ مجدد برای آنها کافی نیست.
بعد از یورو، وقتی به جام جهانی 2010 صعود نکردیم، ضربه بزرگی وارد شد. ما در حال تغییر تیم، آوردن نسل جدید بودیم و گروه سختی داشتیم. انگلیس انگیزه دیوانهواری مقابل ما داشت، زیرا ما آنها را در مقدماتی یورو 2008 شکست داده بودیم. مقابل اوکراین بدشانس بودیم، اما من مسئولیت آن را می پذیرم.
با این حال، ما موفق شدیم نسل را تغییر دهیم و یک یورو 2012 واقعاً خوب داشتیم، جایی که بدشانس بودیم که مقابل قهرمان، اسپانیا، با گل دقیقه 88 شکست خوردیم.
“من به زمان خود در کرواسی بسیار افتخار می کنم. این بیشتر از یک شغل بود”
شش سال بعد، من یک کارشناس جام جهانی 2018 بودم. از 11 بازیکنی که برای کرواسی در برد نیمه نهایی مقابل انگلیس بازی کردند، تنها دو بازیکن در زمانی که من سرمربی بودم بازی نکردند.
من قبل از آن بازی به رسانه های انگلیسی گفتم که تیم باتجربه ای هستیم. انگلیس فقط یک بازیکن داشت که در جام جهانی قبلی حضور داشت، در حالی که تیم کرواسی رشد کرده بود. مودریچ، کورلوکا، ایوان راکیتیچ – آنها در سال 2008 آنجا بودند. آنها ناامیدی ترکیه را در سال 2008 احساس کردند، در سال 2010 صعود نکردند، اسپانیا در سال 2012، فقط حذفی در سال 2014 را از دست دادند. آنها در یورو 2016 مقابل برنده نهایی پرتغال شکست خوردند. پایان وقت اضافه تا سال 2018، آنها برای همه چیز آماده بودند – هم به عنوان فردی و هم به عنوان گروه.
کرواسی تحت هدایت بیلیچ 42 بازی برد، 14 مساوی کرد و تنها 9 باخت در طول 6 سال هدایت.
در مورد من، شش سال زمان کمی برای انجام این کار نبود. فقط میروسلاو بلاژویچ، دالیچ افسانه ای – که کار فوق العاده ای انجام داده است – و من شش سال یا بیشتر کرواسی را مدیریت کرده ایم.
من به زمانی که سرمربی کرواسی بودم بسیار افتخار می کنم. بیشتر از یک شغل بود. بعد از مدیریت تیم ملی، مهم نیست بعد از چه کسی مدیریت می کردم، هرگز شغلی در این مقیاس نخواهد بود. نه حتی رئال مادرید، چون کشور من است.
SLAVEN BILIC
برای کسب اطلاعات بیشتر در مورد تاکتیک های فوتبال و کسب بینش از مربیان در بالاترین سطح، سایت های فوراستادی 4STUDY.IR و وبلاگ باشگاه و مدرسه فوتبال درفک البرز را مطالعه کنید.
باشگاه و مدرسه فوتبال درفک البرز، به عنوان بهترین مدرسه فوتبال کرج تلاش دارد تا همگام با تمرینات بهترین آکادمی های فوتبال دنیا جلو رفته و استعدادهای بهتررا به فوتبال ملی و باشگاهی ایران معرفی کند. شما نیز می توانید عضو باشگاه درفک البرز شده و در مسیر حرفه ای شدن قدم بردارید.
پاسخ دهید
برای ارسال نظر باید وارد شوید.