۶ راه برای تمرین شجاعت روزمره

۶ راه برای تمرین شجاعت روزمره
در محیط بیثبات امروزی، رهبران در بحبوحه شوکهای اقتصادی، معضلات اخلاقی و نظارت عمومی با تصمیمات پرخطر روبرو میشوند. رهبری قوی به چیزی بیش از تخصص نیاز دارد – شجاعت روزمره را میطلبد: سازگار، همسو با ارزشها
ساعت ۸:۰۰ صبح یک روز خاکستری ماه مارس، مدیرعامل یک شرکت زیستفناوری با رشد سریع، در یک تماس ویدیویی با تیم ارشد خود روی «پیوستن» کلیک کرد. در ۲۴ ساعت گذشته، تحریمهای جدید در اروپای شرقی، تأمینکننده اصلی آنها را مجبور به توقف ارسال محمولهها کرده بود. این تحریمها همچنین ارزش پول محلی را کاهش دادند و هزینه بدهی خارجی شرکت را چندین میلیون دلار افزایش دادند.
صندوق ورودی مدیرعامل پر از پیامهای هیئت مدیره بود. اگر هزینهها را ۳۵ درصد کاهش نمیداد، شرکت میتوانست در معرض ورشکستگی قرار گیرد. با توجه به اینکه زنجیرههای تأمین جهانی از قبل ضعیف شده بودند، هیچ راه حل آسانی وجود نداشت. او با یک انتخاب غیرممکن روبرو بود:
یک سوم از دانشمندانش را اخراج کند، که منجر به از بین رفتن حرفه و سالها پیشرفت تحقیقاتی میشد.
قمار بر سر تأمین مالی اضطراری – وام کوتاهمدت برای سرپا نگه داشتن کسب و کار – در بازاری که توسط شوک ژئوپلیتیکی منجمد شده بود.
اگرچه ممکن است یک مورد استثنایی به نظر برسد، اما سناریوهایی مانند این برای رهبران امروزی به طور فزایندهای رایج شدهاند. شوکهای اقتصادی، عدم قطعیت سیاسی، تعمیق قطببندی، مینهای اخلاقی و فرسایش اعتماد عمومی، محیطی را ایجاد کردهاند که حتی تصمیمات معمول نیز ریسک واقعی دارند. تخصص ممکن است به شما در ترسیم یک استراتژی کمک کند. اما وقتی مسیر پیش رو نامشخص است، خطرات شخصی هستند، عواقب آن عمومی است و مردم برای راهنمایی به شما نگاه میکنند – چون میدانند انتخابهای شما بر آنها تأثیر میگذارد – شجاعت به یک مهارت حیاتی تبدیل میشود.
توصیههای مرسوم اغلب شجاعت را با شجاعت، یک ویژگی ذاتی و قهرمانانه که میتواند در طول یک بحران یکباره احضار شود، اشتباه میگیرند. اما شجاعت غریزی نیست؛ بلکه عضلهای است که از طریق اقدامات مداوم و همسو با ارزشها در حضور شک، خطر یا ترس ساخته میشود. این نوع واکنش ثابت و تمرینشده چیزی است که من آن را «شجاعت روزمره» مینامم. این نوع واکنش به ویژه در لحظاتی که برای یک تیتر خبری بسیار کوچک به نظر میرسند، اما به اندازه کافی بزرگ هستند تا فرهنگ، اعتماد و میراث سازمانی را شکل دهند، قدرتمند است.
درک شجاعت روزمره:
دانشمندان با قدمتی به قدمت ارسطو، سعی کردهاند شجاعت را در دستههای مشخص دستهبندی کنند. در دهه 1990، یک محقق شجاعت را به اشکال فیزیکی، اخلاقی و روانی گروهبندی کرد. کارهای جدیدتر، شجاعت اخلاقی را به زیرگروههای مجزا تقسیم میکنند.
شش نوع شجاعت روزمره:
آسیب به اعتبار، از دست دادن درآمد، واکنش سیاسی
اولویت دادن به اصول بر سود وقتی ارزشها با فرصتها در تضاد هستند
اعتماد بلندمدت و یکپارچگی برند که کارمندان، شرکا و مشتریان را جذب میکند
اجتماعی
از دست دادن جایگاه، طرد شدن، جریمههای شغلی
در برابر تفکر گروهی یا سوء رفتار – حتی زمانی که دیگران سکوت میکنند – صحبت کنید
فرهنگ ایمنی روانی که خطرات را آشکار میکند و رفتار اخلاقی را تشویق میکند
احساسی
آسیبپذیری، مواجهه عاطفی، از دست دادن خونسردی
در طول بحرانها احساسات دشوار – خود و دیگران – را نام ببرید و با آنها همراه باشید
اعتماد، تعامل و تابآوری بیشتر در سراسر سازمان
فکری
اشتباه کردن، مردد به نظر رسیدن، تضعیف اقتدار
فرضیات خود را علناً زیر سوال ببرید و از نظرات مخالف دعوت کنید
چرخههای یادگیری سریعتر و تصمیمات استراتژیک با کیفیت بالاتر
خلاقانه
شکست، تمسخر، هزینههای از دست رفته
پیشنهاد دهید ایدههای جسورانه و اثباتنشده را مطرح کنید و آنها را از طریق آزمایشهای کوچک آزمایش کنید
نوآوریهای نوآورانه که باعث رشد میشوند و شرکت را از رقبا جلوتر نگه میدارند
فیزیکی
تهدیدات ایمنی، سلامت یا امنیت شخصی
در محیطهای پرخطر حاضر شوید تا وضعیت را از نزدیک ببینید (مثلاً در کارخانهها، مناطق جنگی)
اعتبار با تیمهای خط مقدم و حل سریعتر و مبتنی بر واقعیت مسئله
برای کمک به شما در یادگیری و بهکارگیری هر نوع شجاعت روزمره در موقعیتهای دنیای واقعی، آنها را به سه بخش تقسیم کردهام:
تعریف مختصری که توسط تحقیقات پشتیبانی میشود.
یک مثال دنیای واقعی بر اساس رهبرانی که آموزش دادهام یا توصیه کردهام.
مجموعهای از تمرینهای روزانه که میتوانید برای تقویت این مهارت استفاده کنید.
شجاعت اخلاقی
شجاعت اخلاقی تمایل به عمل بر اساس ارزشهای خود است، حتی زمانی که انجام این کار ریسک شخصی یا حرفهای را به همراه دارد. این مفهوم ریشه در فلسفه باستان دارد، اما در زمینه رهبری، شجاعت اخلاقی توسط فیلسوف راشورث کیدر رواج یافت. او آن را به عنوان عملی تعریف کرد که به سه شرط نیاز دارد:
یک پایه اصل، خطر قریبالوقوع، و استقامت برای تحمل واکنشهای منفی.
در عمل چگونه به نظر میرسد؟
یک رهبر ارشد دانشگاه با یک تصمیم روبرو است: آیا بودجه سخاوتمندانه یک شرکت چندملیتی متهم به نقض حقوق بشر را بپذیرد یا خیر. این همکاری در بحبوحه کاهش بودجه (خطر قریبالوقوع) یک راه نجات حیاتی فراهم میکند، اما با تعهد دیرینه دانشگاه به مسئولیت اخلاقی (اصل بنیادی) در تضاد است. صحبت کردن یا رد این معامله میتواند به امور مالی موسسه و حرفه رهبر آسیب برساند (واکنش منفی). انتخاب رد این همکاری برای حفظ ارزشهای دانشگاه، با وجود خطرات، عملی از شجاعت اخلاقی خواهد بود.
چگونه میتوانید شجاعت اخلاقی ایجاد کنید؟
ارزشهای اصلی خود را روشن کنید. شجاعت اخلاقی با دانستن آنچه که به آن پایبند هستید شروع میشود. اگر از ارزشهای شخصی خود مطمئن نیستید، دفاع از آنها تحت فشار دشوار است. ابزارهای تأمل شخصی مانند فهرست ارزشهای جیمز کلیر و ارزیابی ارزشهای شخصی میتوانند به شما در شناسایی اصولی که برای شما مهم هستند کمک کنند. برای مثال، میتوانید فهرست بیش از ۵۰ ارزش Clear را مرور کنید و ۱۰ مورد از آنها را که بیشترین همخوانی را دارند، برجسته کنید – سپس آنها را به سه مورد برتر خود محدود کنید تا راهنمای تصمیمگیریهای دشوار باشند.
پس از نامگذاری ارزشهای خود، آنها را قابل مشاهده کنید: تعریف کنید که در رفتارها و زبان روزمره چگونه به نظر میرسند و آنها را از طریق کلمات و اعمال خود منتقل کنید. به عنوان مثال، اگر برای شفافیت ارزش قائل هستید، این میتواند به معنای توضیح منظم «چرایی» پشت انتخابهای دشوار باشد.
همین کار را در سطح سازمانی نیز انجام دهید. ارزشهای اصلی شرکت خود را به اصول و رویهها تبدیل کنید تا به افراد کمک کنید درک کنند چه چیزی تصمیمات را در سطوح بالا هدایت میکند.
قبل از وقوع بحران، از قبل تعهد دهید. رهبران در برابر پدیدهای به نام محو شدن اخلاقی تحت استرس آسیبپذیرتر هستند. این پدیده زمانی رخ میدهد که فشارهایی مانند وفاداری یا منافع شخصی، مخاطرات اخلاقی یک تصمیم را پنهان میکند. برای مقابله با این، سعی کنید موقعیتهایی را که ممکن است ارزشهای شما را آزمایش کنند، شناسایی کنید و قبل از بروز آنها، در مورد نحوه واکنش خود برنامهریزی کنید. یک تکنیک مفید، تهیه پیشنویس اظهارات «اگر/آنگاه» است که ریشه در ارزشهای سازمان شما دارد. به عنوان مثال، «اگر بودجه نیاز به لاپوشانی سوءاستفادهها داشته باشد، ما صرف نظر از پیامدهای مالی، آن را رد میکنیم.» هر سه ماه یکبار این سناریوها را مرور کنید تا اصول خود را در ذهن داشته باشید.
شجاعت اجتماعی
بسیاری از افراد در محل کار سکوت میکنند نه به این دلیل که ایدهای ندارند، بلکه به این دلیل که از طرد شدن میترسند. آزمایشهای معروف همنوایی، روانشناس اجتماعی، سولومون اش، نشان میدهد که این ترس چقدر عمیق در ما ریشه دوانده است و هنجارهای گروهی چقدر سریع میتوانند بر قضاوت شخصی غلبه کنند – حتی زمانی که گروه اشتباه میکند.
شجاعت اجتماعی تمایل به صحبت کردن یا جدا شدن از گروه است، علیرغم خطر خجالت، طرد شدن یا آسیب به اعتبار.
در عمل چگونه به نظر میرسد؟
در یک جلسه خارج از محل کار اجرایی، یک رهبر باسابقه با تمسخر یک سوال کنایهآمیز از یک عضو جدید تیم را رد میکند و باعث ناراحتی قابل مشاهده در میان بسیاری میشود. در حالی که دیگران سعی میکنند به سرعت به صحبتهایشان ادامه دهند، مدیر ارشد منابع انسانی صحبت میکند تا مکالمه را متوقف کند: “من فکر میکنم باید برای دیدگاههای مخالف – به ویژه از صداهای جدید – فضا ایجاد کنیم.” این فقط یک لحظه است، اما در یک اتاق با جایگاه بالا و شبکهای خوب، ایجاد اختلال در پویایی گروه نیاز به شجاعت اجتماعی دارد.
چگونه میتوانید شجاعت اجتماعی ایجاد کنید؟
ریسک را نام ببرید، سپس صحبت کنید. وقتی صحبت کردن از نظر اجتماعی خطرناک به نظر میرسد، اذعان به خطرات از قبل میتواند خودآگاهی را نشان دهد و نیت خیر را نشان دهد. عذرخواهی نکنید – فقط مخالفت خود را با وضوح و قاطعیت بیان کنید: “این دیدگاه ممکن است محبوب نباشد، اما…” یا “این ممکن است خلاف جریان باشد، اما فکر میکنم باید گفته شود.” به مخالفت اصولی پاداش دهید. به طور فعال از افراد دعوت کنید تا دیدگاه اکثریت را به چالش بکشند. سوالاتی مانند “چه کسی این را متفاوت میبیند؟” بپرسید و از کسانی که حقایق سخت را مطرح میکنند تشکر کنید. استراتژی دیگر استفاده از یک “صندلی مخالف” چرخشی برای مشروعیت بخشیدن به دیدگاههای جایگزین در جلسات است. تحقیقات در مورد امنیت روانی نشان میدهد که وقتی رهبران به طور مداوم این مخالفت پرخطر اجتماعی را پاداش میدهند، پیام قدرتمندی ارسال میکنند: برای تصمیمگیریهای هوشمندانه، اختلاف نظر لازم است.
شجاعت عاطفی
برخلاف شجاعت اجتماعی، که بر خطرات بیرونی تمرکز دارد، شجاعت عاطفی مربوط به شجاعت درونی است – تمایل به احساس، نام بردن و عمل بر اساس ناراحتی خود. سوزان دیوید، روانشناس، آن را به عنوان ظرفیت مواجهه با احساسات ناراحتکننده با صراحت و صداقت توصیف میکند و از آنها به عنوان راهنمایی برای اقدام متفکرانه و همسو با ارزشها استفاده میکند، نه اینکه اجازه دهد آنها شما را کنترل یا تعریف کنند.
در عمل چگونه به نظر میرسد؟
یک مدیر ارشد عملیات مراقبتهای بهداشتی باید پس از آنکه پروژهای که از آن حمایت میکرد، به اهداف مالی خود نرسید و منجر به کاهش عمده بودجه شد، اخراجها را اعلام کند. او تصمیم میگیرد اجازه ندهد منابع انسانی از طرف او پیام را منتقل کند. در عوض، او مستقیماً با سازمان صحبت میکند، مسئولیت را بر عهده میگیرد و در کنار میماند – حتی زمانی که کارمندان با ناامیدی، سرخوردگی یا غم واکنش نشان میدهند. وقتی شرم و پشیمانی بالا میگیرد، او در برابر تمایل به تعطیل کردن یا کنارهگیری مقاومت میکند. حضور عاطفی او درد آنها را از بین نمیبرد، اما میتواند اعتبار او را حفظ کند، اعتبارش را نشان دهد. قابلیت شمارش، و شروع به بازسازی اعتماد کنید.
چگونه شجاعت عاطفی ایجاد میکنید؟
احساسات را بپذیرید، نه فضای گفتگو را. وقتی در موقعیت قدرت هستید، نشان دادن هر نوع گشودگی عاطفی میتواند خطرناک به نظر برسد – چه رسد به اعتراف به ترس، پشیمانی یا عدم اطمینان. اما شجاعت عاطفی به معنای تخلیه احساسات خود بر روی دیگران نیست؛ بلکه به معنای صادق بودن به روشی است که ریشهدار، عمدی و مناسب برای آن لحظه باشد. همانطور که برنه براون، متخصص برجسته آسیبپذیری و رهبری، میگوید: «واضح بودن مهربان است، مبهم بودن نامهربان است.» او در مورد آنچه که «روشنایی کاذب» یا بیش از حد به اشتراک گذاشتن برای طفره رفتن از آسیبپذیری واقعی مینامد، هشدار میدهد.
یک راهنمای مفید این است که احساسات را زمانی به اشتراک بگذارید که انجام این کار باعث ایجاد شفافیت میشود. از خود بپرسید: آیا به اشتراک گذاشتن احساساتم باعث ایجاد درک و ارتباط میشود یا سردرگمی و بار عاطفی؟
به احساسات خود توجه کنید، آنها را نام ببرید و آنها را توجیه کنید. وقتی متوجه شدید که میخواهید ساکت شوید یا منحرف شوید، سعی کنید انگیزه خود را درک کنید. قبل از یک جلسه پرتنش، سه احساسی را که احساس میکنید یادداشت کنید و قصد دارید یکی را نام ببرید. این به شما کمک میکند از جملات تدافعی مانند «این اتفاقات میافتد» اجتناب کنید و آنها را با جملات صادقانهای مانند «این اتفاق آنطور که امیدوار بودم پیش نرفت و تقصیر من است» جایگزین کنید. سعی کنید در برابر غریزهی آسان کردن سریع مسائل مقاومت کنید. میتوانید با جملهی سادهای ادامه دهید: «من از این موضوع عجله نمیکنم.»
شجاعت فکری
شجاعت فکری، تمایل به زیر سوال بردن فرضیات خود، پذیرش دیدگاههای مخالف و پذیرش آنچه نمیدانید است – همه در خدمت تفکر بهتر و نتایج بهتر. این شجاعت، امنیت روانی ایجاد میکند که یادگیری را تقویت میکند، نوآوری را پرورش میدهد و به رهبران کمک میکند تا در مواقعی که یک موقعیت یا چالش نیاز به تغییر دارد، از دام راهحلهای سریع یا تفکر آشنا اجتناب کنند.
بهترین مدرسه فوتبال باغستان کرج
بهترین مدرسه فوتبال در گوهردشت کرج
بهترین مدرسه فوتبال در عظیمیه کرج
این در عمل چگونه به نظر میرسد؟
یک معاون محصول مدتهاست که از یکی از پیشنهادات اصلی شرکت خود دفاع میکند. اما غرایز او – و دادهها – نشان میدهد که بازار تغییر کرده است و پیشنهاد باید تغییر کند. او یک جلسه استراتژی برای بحث در مورد این موضوع برنامهریزی میکند، اما با تغییر موضع خود، خطر عدم قاطعیت یا از دست دادن اعتبار نزد ذینفعان قدیمی را به جان میخرد.
با این حال، او غرور خود را کنار میگذارد، تردید خود را بیان میکند و تیمش را به بررسی استراتژیهای جایگزین دعوت میکند. با ایجاد فضا برای ظهور بهترین پاسخها، او شجاعت فکری را نشان میدهد.
چگونه شجاعت فکری ایجاد میکنید؟
در ملاء عام، تفکر خود را زیر سوال ببرید. وقتی قدرت را در دست دارید، زیر سوال بردن فرضیات خود با صدای بلند به دیگران نشان میدهد که بازاندیشی بخش طبیعی حل مشکلات است. این به تیم شما همان اجازه را میدهد که بدون ترس از قضاوت، سوال بپرسند و وضع موجود را به چالش بکشند. میتوانید بگویید: «این منطقی است که من استفاده کردهام، اما چه چیزی ممکن است از قلم افتاده باشد؟ آیا کسی نقصی در تفکر من یا روش متفاوتی برای نگاه به این موضوع میبیند؟» هویت را از ایدهها جدا کنید. وقتی سالها یک استراتژی را رهبری کردهاید یا از یک موقعیت دفاع کردهاید، به راحتی میتوان آشنایی را با قطعیت اشتباه گرفت. با گذشت زمان، ایدههای شما حتی ممکن است به بخشی از هویت شما تبدیل شوند. اما در تجارت، هیچ چیز راکد نیست و مرتبط ماندن به معنای انعطافپذیر ماندن است. برای تغییر طرز فکر خود، لحظاتی را که اشتباهتان ثابت میشود با همان انرژی که حق با شماست، جشن بگیرید. این فروتنی شما و تیمتان را متعادل نگه میدارد.
شجاعت خلاقانه
برخلاف شجاعت فکری، که در مورد زیر سوال بردن آنچه هست است، شجاعت خلاقانه در مورد تصور آنچه میتواند باشد، است. این به معنای به اشتراک گذاشتن ایدههای جسورانه، حمایت از آزمایشها و دعوت از دیگران برای انجام همین کار است – در حالی که میدانید برخی تلاشها شکست خواهند خورد. تحقیقات نشان میدهد که اگرچه ایدههای جدید میتوانند از هر جایی بیایند، رهبران نقش کلیدی در پرورش و پیشرفت آنها دارند. برعکس، وقتی خلاقیت سرکوب میشود، سازمانها در معرض رکود قرار میگیرند.
در عمل چگونه به نظر میرسد؟
یک رهبر ارشد محصول در یک شرکت بزرگ کالاهای مصرفی در حال آماده شدن برای یک اجلاس نوآوری با 30 مدیر ارشد است. گزینه امن، پیشنهاد یک ارتقاء متوسط محصول، چیزی متعارف و قابل تأمین مالی است. اما در عوض، او یک مفهوم کاملاً جدید ارائه میدهد: یک مدل بستهبندی بدون زباله که زنجیره تأمین دیرینه شرکت را مختل میکند، برخی از شرکای تولیدی را از خود بیگانه میکند و مصرفکنندگان را به تغییر رفتار خود تشویق میکند. او میداند که ممکن است رد شود، اما معتقد است که آینده شرکت به آن بستگی دارد. با توجه به اینکه مردم خواستار محصولات و قوانین پایدار در افق هستند، او این را جهشی ضروری برای حفظ رقابت میداند.
چگونه شجاعت خلاقانه را ایجاد میکنید؟
برای ریسکها جا باز کنید. خلاقیت یک استعداد نادر نیست – بلکه مهارتی است که همه میتوانند آن را بسازند. آن را برای تیم خود به این شکل تغییر دهید. با اجرای سریع تمرینهای تفکر واگرا، کاوش بازیگوشانه را تشویق کنید: 10 دقیقه را صرف تولید “ایدههای بد”، 10 دقیقه را صرف “ایدههای غیرممکن” و 10 دقیقه را صرف “ایدههای معکوس” کنید (یک فرض اصلی را وارونه کنید و متضاد آن را تصور کنید). سپس، آنها را برای بینشهای غیرمنتظره کاوش کنید. برای تقویت این خلاقیت نیاز به ریسک است، جلسات تیمی را با یک سوال ساده به پایان برسانید: “چگونه این هفته شکست خوردید و چه چیزی یاد گرفتید؟” با گذشت زمان، فرهنگ کنجکاوی را ایجاد خواهید کرد. ریسکها را کاهش دهید. یک وعده را رد نکنید
ایده را فقط به این دلیل که ریسک دارد، مطرح کنید. با آزمایش شرایط، فشار را کاهش دهید: یک مفهوم را در یک بازار آزمایش کنید، یک نمونه اولیه اولیه را در یک بازه زمانی محدود کنید، یا یک اسپرینت ۳۰ روزه «شکست سریع» را اجرا کنید. این آزمایشهای کمتعهد میتوانند به شما در ایجاد اعتماد به نفس، جمعآوری بازخورد و یادگیری سریع – بدون تعهد بیش از حد زودهنگام – کمک کنند.
شجاعت فیزیکی
در لحظات ریسک واقعی، حضور فیزیکی، همبستگی را نشان میدهد و از طریق عمل، اعتماد ایجاد میکند. این شجاعت فیزیکی است: تمایل به اقدام در مواجهه با ریسک فیزیکی، ناراحتی یا خطر، به ویژه در خدمت به دیگران. در زمینه کسب و کار، این به معنای حضور در زمان مهم است، چه قدم زدن در صحنه در طول بحران باشد و چه ایستادن در کنار تیم خود در شرایط دشوار. تحقیقات نشان میدهد که این نوع شجاعت اغلب با ذهنیت تابآوری، خوشبینی و ارزشهای قوی و حمایت اجتماعی تقویت میشود – ویژگیهایی که به رهبران کمک میکند از تردید به عمل برسند.
در عمل چگونه به نظر میرسد؟
گزارشهایی از شرایط ناامن در یک کارخانه خارج از کشور منتشر میشود. یک مدیرعامل تولیدی به جای اینکه نمایندهای داشته باشد، در زمان ناآرامیهای مدنی به تأسیسات سفر میکند و اصرار دارد که خودش از کارخانه بازدید کند – علیرغم نگرانیهای امنیتی و خطرات فیزیکی بالقوه. با حضور حضوری، این پیام را میفرستند: کارکنان خط مقدم برای شرکت قابل مشاهده و ارزشمند هستند.
چگونه شجاعت فیزیکی ایجاد میکنید؟
عضلهی ناراحتی را تمرین دهید. با قرار دادن خود در موقعیتهایی که شما را تحت فشار قرار میدهند، به تدریج آرامش پیدا کنید: در مکالمات عمومی دشوار یا جلسات پرتنش، ابتدا صحبت کنید، به اتاقهایی که ممکن است دیدگاههای شما در آنها نامحبوب باشد، بروید یا به جای بررسی از طریق ایمیل، حضوری از تیم خود بازدید کنید. هرچه بیشتر تمرین کنید که در لحظات ناراحتکننده حضور داشته باشید، احساس طبیعیتری خواهید داشت. نزدیکی به عنوان سیاست. در تقویم خود برای زمان منظم و بدون برنامه در میدان، فضایی ایجاد کنید. در خط تولید قدم بزنید، با تیم خدمات بنشینید یا در همان اتاق استراحتی که کارکنان خط مقدم شما هستند، غذا بخورید. این بازدیدها را به عنوان آزمایشگاههای یادگیری متقابل در نظر بگیرید. وقتی مدیران اجرایی و کارمندان خط مقدم، فضا، سر و صدا و محدودیتهای یکسانی را تجربه میکنند، رهبران از چالشهایی که دیگران با آن مواجه هستند، آگاهی مستقیم پیدا میکنند و نوعی حضور را الگو قرار میدهند که گشودگی، اعتماد و پاسخگویی را در همه سطوح تشویق میکند.
رهبری شجاعانه به لحظات نادر و دراماتیک وابسته نیست – بلکه از طریق انتخابهای روزمره ساخته میشود. رهبرانی که در مواقع عدم قطعیت ظهور میکنند، کسانی هستند که آنچه را که به آن اعتقاد دارند، روشن میکنند، اعمال درستکاری و تفکر جسورانه را ارج مینهند و به اقدامات کوچک و مداومی که رفتارهایشان را با ارزشهایشان همسو میکند، متعهد میشوند. با تمرین این روش، شجاعت روزمره فقط به تصمیمات شکل نمیدهد، بلکه به تیم شما نشان میدهد که اینجا جایی است که حقیقت اهمیت دارد، جایی که از ریسک استقبال میشود و جایی که انجام کار درست انتظار میرود. در یک دنیای پر سر و صدا و سریع، این یک مزیت رهبری است که رقبا نمیتوانند آن را تکرار کنند.
برای کسب اطلاعات بیشتر در مورد تاکتیک های فوتبال و کسب بینش از مربیان در بالاترین سطح، سایت های فوراستادی 4STUDY.IR ، ساکر آکادمی، وبلاگ باشگاه و مدرسه فوتبال درفک البرز را مطالعه کنید.
باشگاه و مدرسه فوتبال درفک البرز، به عنوان بهترین مدرسه فوتبال کرج تلاش دارد تا همگام با تمرینات بهترین آکادمی های فوتبال دنیا جلو رفته و استعدادهای بهتررا به فوتبال ملی و باشگاهی ایران معرفی کند. شما نیز می توانید عضو باشگاه درفک البرز شده و در مسیر حرفه ای شدن قدم بردارید.
**[خرید آنلاین انواع توپ های فوتبال و فوتسال با بهترین کیفیت و قیمت (جهت خرید عمده تماس بگیرید)
پاسخ دهید
برای ارسال نظر باید وارد شوید.