درک متدولوژی دورهبندی تاکتیکی در فوتبال | درفک البرز
درک متدولوژی دورهبندی تاکتیکی در فوتبال
دورهبندی تاکتیکی یک روش تمرین فوتبال است که حدود 35 سال پیش توسط ویتور فراد، استاد علوم ورزشی از دانشگاه پورتو در پرتغال توسعه یافت.
از زمان ایجاد آن، این روش به یکی از متدولوژیهای آموزشی مورد قبول و اجرا شده در سراسر جهان تبدیل شده است. ژوزه مورینیو یکی از مدافعان اولیه این روش مربیگری و یکی از اولین مربیانی بود که موفقیت این روش را به اثبات رساند. از سال 2002 تا 2004 به عنوان سرمربی پورتو، این تیم را به دو عنوان قهرمانی لیگ پرتغال، یک قهرمانی لیگ اروپا و یک قهرمانی لیگ قهرمانان اروپا رساند. او از آن زمان به بعد در باشگاه های نخبه در انگلیس، ایتالیا و اسپانیا مربیگری کرد و به موفقیت های داخلی و اروپایی چشمگیری دست یافت.
در حالی که مورینیو مشهورترین طرفدار دورهبندی تاکتیکی در فوتبال است، این روش آموزشی نیز با موفقیت توسط آندره ویلاش بواس، برندان راجرز، نونو اسپریتو سانتو، مارکو سیلوا، کارلوس کاروالال، ویتور پریرا و لئوناردو ژاردیم با موفقیت به کار گرفته شده است. چند (Bordonau & Villanueva، 2018)
اما دورهبندی تاکتیکی در فوتبال چیست؟
دورهبندی تاکتیکی یک روش آموزشی است که از مطالعه علوم مختلف و بین رشتهایی که در فوتبال کاربرد دارند، از جمله علوم اعصاب، نظریه پیچیدگی، نظریه آشوب، نظریه سیستمها، فیزیولوژی، روانشناسی، هندسه فراکتال و جامعهشناسی ناشی میشود. در تمام این جنبهها، بازی فوتبال با نگاهی کلنگر و با حفظ هویت پیچیدهاش نگریسته میشود.
دورهسازی تاکتیکی و علومی که بر اساس آن تأثیر گذاشتهاند:
همانطور که از نام دوره بندی تاکتیکی پیداست، بعد تاکتیکی بعد فراگیر بازی فوتبال است و ابعاد فیزیکی، فنی و روانی در این بعد تاکتیکی وجود دارد. این دیدگاه برخلاف باور عمومی است که در آن چهار بعد به صورت مجزا و با همان سطح اولویت نگریسته میشوند.
علاوه بر این، کلمه “دوره بندی” به معنای سنتی آن استفاده نمی شود، در رابطه با دوره بندی بار فیزیکی تمرین، به دوره بندی اصول تاکتیکی آموزش داده شده در طول هفته اشاره دارد. این دوره بندی هفتگی اصول تاکتیکی “مورفوسایکل” نامیده می شود. Morphocycle یک برنامه یادگیری هفتگی برای روشی است که تیم می خواهد بازی کند.
درک پیچیدگی بازی
دورهبندی تاکتیکی تفکر تقلیلگرایانه فوتبال را به چالش میکشد، جایی که ابعاد مختلف بازی (فیزیکی، فنی، تاکتیکی، روانی) به طور جداگانه آموزش داده میشود. رویکرد متعارف جداسازی ابعاد بازی از نظم منطقی بازی پیروی نمی کند و روش یادگیری و آموزش بهینه را برای بازیکنان فراهم نمی کند.
بازی فوتبال طبیعتاً آشفته است. دو تیم یازده بازیکن، یک توپ، هر تیم در حال دفاع از یک دروازه و تلاش برای گلزنی از سوی دیگر، همه اینها در حالی اتفاق می افتد که یک داور سعی می کند قوانین بازی را اجرا کند. هر تیم یک استراتژی دارد که چگونه بر نتیجه بازی تأثیر می گذارد و مجموعه ای از رفتارهای از پیش تعیین شده را بر اساس موقعیت های مختلف ایجاد می کند و تلاش می کند “قابلیت پیش بینی را به موارد غیرقابل پیش بینی” برساند. متغیرهای فوق با هم سطح پیچیدگی چند لایه ای را به بازی اضافه می کنند و مشاهده اجزای مختلف به صورت مجزا بدون تغییر هویت بازی غیرممکن است. به همین دلیل، تعبیر ارسطو “کل بزرگتر از مجموع اجزای آن است” در مورد بازی فوتبال و برای درک سطح پیچیدگی موجود در آن کاربرد دارد.
درک فراکتالیته فوتبال:
با در نظر گرفتن پیچیدگی بازی و تلاش برای بازسازی ماهیت آشفته آن، لزوماً به این معنی نیست که ما فقط 11 در 11 را تمرین می کنیم. مواقعی وجود دارد که به عنوان مربی، باید جنبه های بازی را ساده کنیم تا بازیکنان درک بهتری از نحوه برخورد با موقعیت های مختلف بازی داشته باشند. با این حال، وقتی سادهسازی میکنیم، مطمئن میشویم که بدون از دست دادن اجزای مهم بازی، مانند پیچیدگی و ماهیت آشفته آن، این کار را انجام میدهیم. در غیر این صورت، ما به گونه ای تمرین می کنیم که با واقعیت های بازی ارتباطی نداشته باشد. زمانی که باید روی اصول بازی کوچکتر و مقیاس تیمی کوچکتر کار کنیم، از نظریه فراکتال استفاده می کنیم. ما عناصر خاصی را کاهش می دهیم تا موقعیت بازی لازم را ایجاد کنیم، بدون اینکه آن را ضعیف کنیم. متغیرهایی که می توانیم کاهش دهیم، شامل تعداد بازیکنان، منطقه بازی، مدت زمان فاصله، زمان استراحت بین فواصل، نحوه گلزنی و غیره است. -ساخت، شدت و ارتباط با سبک بازی ما.
از فراکتالیته وقتی گفته می شود: “اگر یک بطری آب داشته باشیم و آب را در فنجانی بریزیم، هیچ چیز در ماده آب تغییر نمی کند، فقط مقدار کمتری در فنجان داریم” (فراد در بورخس، 2015).
نمونه ای از کل و فراکتال تیم در یک سناریوی بازی خاص:
دو ماتریس تناوب سازی تاکتیکی
دوره بندی تاکتیکی از یک ماتریس مفهومی (مدل بازی) و ماتریس آموزشی (اصول روش شناختی) تشکیل شده است. این مهم است که هر دو ماتریس به طور مداوم با یکدیگر همکاری می کنند زیرا ما همیشه می خواهیم همانطور که می خواهیم تمرین کنیم.
2 ماتریس دورهبندی تاکتیکی: ماتریس مفهومی و آموزشی
ماتریس مفهومی
ماتریس مفهومی با ایده بازی مربی مشخص می شود. ایده بازی، نحوه نگرش مربی به بازی، سبک بازی ترجیحی آنها، از جمله ترکیب های ترجیحی و غیره است. این دیدگاه شخصی مربی از فوتبال است، بدون در نظر گرفتن عوامل خارجی. با این حال، هنگامی که یک مربی استخدام می شود، عوامل خارجی زیادی وجود دارد که باید در نظر گرفته شود، که بر ایده بازی تأثیر می گذارد. این عوامل ممکن است شامل – فرهنگ فوتبال یک کشور یا شهر، تاریخچه باشگاه، زمینه زمانی که مربی باشگاه را بر عهده می گیرد (اواسط فصل، جنگیدن به سقوط و غیره) و کیفیت بازیکنان موجود باشد. پس از در نظر گرفتن این عوامل خارجی، مربی مدل بازی تیم را استخراج می کند.
مدل بازی:
مدل بازی سطحی از سازماندهی است که تیم در بازی در نتیجه رفتارهای از پیش تعیین شده ای به دست می آورد که مربیان می خواهند بازیکنان خود در هر لحظه از بازی و در موقعیت های مختلف اتخاذ کنند. در نتیجه نظم و قابلیت پیش بینی بیشتری به ماهیت غیرقابل پیش بینی فوتبال می دهد تا تیم در نهایت سعی کند بر نتیجه بازی تأثیر بگذارد. ثبات و فراوانی این رفتارهای مطلوب از بازی به بازی دیگر چیزی است که هویت تیم را تعیین می کند. مدل بازی هرگز یک محصول تمام شده نیست، این یک فرآیند بی پایان است که به طور مداوم از طریق تجزیه و تحلیل بازی و تیم در حال تکامل و بهبود است.
3 دسته وجود دارد که به ما کمک می کند تا مدل بازی را به شیوه ای سازمان یافته بسازیم: لحظات بازی، مقیاس های تیم، و اصول مدل بازی
چهار لحظه بازی عبارتند از: سازمان حمله، انتقال دفاعی، سازمان دفاعی و انتقال حمله. درک و تعریف زمان وقوع هر لحظه از بازی و درک تعامل بین لحظات تیم ما با لحظات حریف ضروری است. همه این روابط باید در چارچوب استراتژی روز بازی رعایت شود.
سازمان حمله: لحظه ای که یک تیم صاحب توپ می شود و حریف در حالت دفاعی سازمان یافته خود قرار می گیرد. این لحظه می تواند در هر نقطه از زمین شروع شود و تا زمانی که تیم مالکیت توپ را از دست بدهد ادامه دارد.
انتقال دفاعی: لحظه ای که یک تیم به تازگی توپ را از دست داده است و هنوز از نظر دفاعی سازماندهی نشده است. این لحظه تا زمانی که تیم از نظر دفاعی سازماندهی شود ادامه دارد. اگر حریف در حالی که تیم نامتعادل است از موقعیت استفاده کند، ضد حمله بخشی از این لحظه است.
سازمان دفاعی: لحظه ای که یک تیم توپ را در اختیار ندارد اما در شکل دفاعی سازمان یافته خود قرار دارد. این لحظه می تواند در هر نقطه از زمین شروع شود و تا زمانی که تیم دوباره مالکیت توپ را به دست آورد ادامه می یابد.
انتقال حمله: لحظه ای که یک تیم به تازگی مالکیت توپ را به دست آورده است و حریف هنوز در فرم دفاعی سازمان یافته خود قرار ندارد. این لحظه تا زمانی ادامه می یابد که حریف از نظر دفاعی سازماندهی شود. هر لحظه انتقال حمله یک ضد حمله نیست، بلکه ضد حمله بخشی از این لحظه است، یک تیم می تواند این گزینه را کشف کند یا تصمیم بگیرد که توپ را از فشار خارج کند و یک حمله سازمان یافته را شروع کند.
لحظه های یک بازی فوتبال:
مقیاس های تیم
مقیاسهای تیم برای تمایز در مدل بازی و زمانی که جلسه تمرین خود را برنامهریزی میکنیم، مهم است که بدانیم اصول مدل بازی دقیقاً برای کدام بازیکنان اعمال میشود. مقیاس های تیم به دسته جمعی، بین بخشی، بخشی، گروهی، فردی تقسیم می شود.
جمعی شامل کل تیم یا “همه خطوط” است.
مقیاس جمعی تیم
بین بخشی معمولاً شامل رابطه 2 خط تیم است. مثلا خط هافبک و خط حمله یا خط دفاعی و هافبک.
مقیاس بین بخشی تیم
فقط یک خط از تیم را شامل می شود، به عنوان مثال، دفاع، هافبک یا فوروارد.
مقیاس بخشی تیم
گروه به بازیکنان خاصی گفته می شود که نزدیک به هم بازی می کنند اما می توانند از خطوط مختلف باشند، به عنوان مثال، دفاع میانی و هافبک دفاعی، دفاع کناری و وینگر، هافبک هجومی و مهاجم و غیره.
مقیاس فردی تیم
اصول مدل بازی
بسیار مهم است که اصول مدل بازی را بر اساس لحظه های بازی و مقیاس های تیم ایجاد کنیم و آنها را به صورت سلسله مراتبی در نظر بگیریم تا بتوانیم آنها را با موفقیت در طول تمرین اجرا کنیم. اصول را می توان به اصول اصلی، اصول فرعی تقسیم کرد.
اصول اصلی شامل مقیاس جمعی یا بین بخشی تیم است. اینها اصولی هستند که هویت تیم را نشان می دهند و معمولاً با اعداد بزرگ آموزش داده می شوند: 11v11، 10v10، 10v9 و غیره. اصول اصلی معمولاً از بازی به بازی دیگر تغییر نمی کند و هویت تیم را حفظ می کند. اگر به عنوان مثال یک تیم مالکیت محور را در نظر بگیریم، اصل اصلی آن ها در سازمان هجومی می تواند مالکیت و گردش سریع توپ، عدم تعادل و بهم ریختن حریف و بازی از طریق خطوط خود برای ایجاد فرصت گلزنی باشد. بدون توجه به حریف، یک تیم نباید این اصل را تغییر دهد زیرا خطر از دست دادن هویت خود را دارد که می تواند منجر به سردرگمی بازیکنان در زمین و به احتمال زیاد نتایج منفی شود.
اصول فرعی معمولاً مقیاس بین بخشی، بخشی یا گروهی تیم را شامل می شود. اگرچه مهم است که این اصول هفته به هفته ثابت بمانند، اما می توان برای انطباق با حریف کمی انعطاف پذیر بود. هنگام برنامه ریزی استراتژی، بر اساس تجزیه و تحلیل یک حریف خاص، رفتار برخی از بازیکنان در یک گروه، بخش یا بین بخشی ممکن است تغییر کند. بنابراین، یک اصل فرعی جدید باید در طول مورفوسایکل تیم منتهی به بازی آموزش داده شود. در ادامه با همین مثال از یک تیم مالکیت محور، یک اصل فرعی که ممکن است از یک بازی به بازی دیگر تغییر کند، نحوه بازی تیم خارج از عقب است. در یک بازی، آنها ممکن است از رویکرد “Salida Lavopliana” استفاده کنند (هافبک دفاعی بین مدافعان میانی قرار می گیرد، مدافعان میانی بازتر می شوند و مدافعان کناری بالاتر می روند) در برابر تیمی که پرس بالا می دهد، اما در بازی دیگر، در برابر تیمی که این کار را انجام نمی دهد. پرس بالا، هافبک دفاعی در عوض گزینه ای برای شکستن اولین خط فشار در بالای زمین فراهم می کند. به این ترتیب هویت تیم تغییر نمی کند، اما نحوه پیشرفت تیم با مالکیت آنها ممکن است با توجه به حریف متفاوت تغییر کند.
اصول فرعی تر فقط شامل یک فرد یا یک گروه بسیار کوچک است. به عنوان مثال، دو مدافع میانی… این اصول رفتارهای خاص فرد یا گروه کوچک را در موقعیت های مختلف تعیین می کند. همانطور که در اصول فرعی، اصول فرعی حتی انعطاف پذیرتر هستند و می توانند با حریف خاصی سازگار شوند تا برای یک بازی آماده شوند. به عنوان مثال، یک مهاجم مرکزی که معمولاً سعی میکند در پشت خط دفاعی حریف دویدن داشته باشد، باید این رویکرد را در مقابل تیمی که در عمقی نشسته است، تغییر دهد. معمولاً هنگام مواجهه با تیمی که در عمق نشسته است، فضای بین خطوط دفاعی و هافبک است. مهاجم مرکزی باید سبک خود را تطبیق دهد و به دنبال انداختن و دریافت توپ در بین خطوط باشد. بنابراین، رفتار مورد نظر برای آن بازیکن باید در مورفوسایکل منتهی به بازی آموزش داده شود.
اصول روش شناختی ماتریس آموزشی:
ماتریس آموزشی شامل چند اصل روششناختی است که برای اینکه مربیان مدل بازی خود را عملیاتی کنند، باید رعایت شوند و به درستی اجرا شوند. اصول روش شناختی اصول ویژگی، اصل پیشرفت پیچیده، اصول تغییر افقی در ویژگی، و اصل تمایلات هستند.
اصول روششناختی با اصل فوقالعاده اختصاصی بودن که بر تمام اصول دیگر تأثیر میگذارد.
ویژگی: این بزرگترین و مهمترین اصل روششناختی است، یا همانطور که فراد آن را اصل فوقالعاده مینامد این اصل به عنوان ارتباط بین مدل بازی مربی و ماتریس آموزشی عمل می کند. Specificity ایجاب می کند که هر کاری که در عمل انجام می دهیم باید به بازی مربوط باشد، اما بیشتر از آن، باید مستقیماً به مدل Game مرتبط باشد. بنابراین، مربی باید تمریناتی را طراحی کند که تمامیت بازی را به تصویر بکشد، بدون اینکه جنبه های مختلف آن را از طریق تمرینات فنی و آمادگی جسمانی جدا کند. در حالت ایده آل، تمرینات باید حداقل یک (اما معمولاً هر چهار لحظه بازی)، فضای مناسب، شدت بازی و تصمیم گیری را شامل شود. به عنوان مثال، هنگام برنامهریزی برای ورزش کامل یا کاهش وزن، باید منابعی مانند myfitnesshub داشته باشید تا به شما ایده دهد که چگونه آن را به طور مؤثر انجام دهید. علاوه بر این، سازگاری با قوانین بازی مانند خطاها، آفسایدها و غیره برای ایجاد یک محیط بازی مانند در trainin مهم است.
توجه به این نکته حائز اهمیت است که وقتی در مورد شدت صحبت می کنیم، دوره بندی تاکتیکی فراتر از دیدگاه معمولی شدت از نظر آمادگی جسمانی است. این در درجه اول به شدت در پیچیدگی کامل بازی، با تمرکز کامل بر اجرای اصول بازی و اطمینان از عدم وجود نقص در عملکرد، اشاره دارد. مورینیو از این به عنوان شدت تمرکز یاد می کند. او تفاوت بین دویدن تناوبی با شدت بالا و فعالیت فوتبالی را توضیح می دهد که شامل حرکات مربوط به قدرت خاص (شتاب، کاهش سرعت، پریدن، تغییر جهت و غیره) است، اما در عین حال، بازیکن را ملزم به تصمیم گیری در رابطه با اصول خاص مدل بازی فعالیت دوم شدت بسیار بالاتری خواهد داشت، زیرا در کنار تقاضای فیزیکی که هر دو فعالیت دارند، فعالیت دوم نیز تقاضای ذهنی و عاطفی دارد که به سطوح بالایی از تمرکز نیاز دارد.
علاوه بر این، تمرین باید مدل بازی تیم را منعکس کند و تعاملات بازیکنان در طول تمرین باید مشخص باشد که مربی در بازی ها چه انتظاری دارد. مربی می تواند با قرار دادن بازیکنان در موقعیت های مشابه با محل بازی و با نشان دادن رفتارهای مشابه مطابق با مدل بازی آنها، این امر را تضمین کند. به عنوان مثال، تیمی که با سبک بسیار مستقیم و عمودی فوتبال بازی میکند و معمولاً بهطور فزایندهای در خطوط تولید نمیکند، نباید بازیهای مالکیت توپ را تمرین کند که چگونه از عقب بسازد تا بهتدریج به جلو حرکت کند، بلکه در حالت ایدهآل باید به دنبال این باشد. در تمرین مستقیم بازی کنید و روندهای مشابهی را که در بازی اتفاق می افتد به نمایش بگذارید.
در نهایت، استفاده از توپ در هر تمرین به این معنی نیست که مربی از دورهبندی تاکتیکی پیروی میکند. در حالی که معمولاً توپ وجود دارد، چیزی که دورهبندی تاکتیکی را منحصر به فرد میکند، ارتباط هر فعالیت با مدل بازی است تا حضور توپ. تمرین یکپارچه روشی است که در آن توپ به عنوان انگیزه ای برای بازیکنان برای انجام تمرینات تناسب اندام یا تمرینات فنی بدون ارتباط با مدل بازی استفاده می شود، مهم است که بین این دو روش تفاوت قائل شویم.
اصل پیشرفت پیچیده:
این اصل برای ما مهم است که سلسله مراتب خوبی از اصول مدل بازی خود ایجاد کنیم و آنها را بر اساس آن در طول فصل برنامه ریزی کنیم و اطمینان حاصل کنیم که پیشرفت در پیچیدگی اصولی که تیم ما جذب می کند وجود دارد. پیشرفت پیچیدگی میتواند در کوتاهمدت، از بازی به بازی (هر مورفوسایکل)، به طولانیمدت (مزو و کلان چرخهها) رخ دهد. وقتی فصل شروع میشود، همیشه میخواهیم قبل از اینکه به سمت اصول پیچیدهتر و تخصصیتر برویم، اصول مدل بازی خود را از هم جدا کنیم و بهگونهای مونتاژ کنیم که اصول کلیتر و سادهتر را در اولویت قرار دهیم.
با پیشرفت فصل، بازیکنان درک بیشتری با یکدیگر در داخل و خارج زمین ایجاد می کنند و می توانند اصول پیشرفته تری را بیاموزند. در حالی که از ساده به پیچیده تر می رویم، هرگز نباید پیچیدگی طبیعی بازی را از بین ببریم، در غیر این صورت، اصل خاص بودن را از دست می دهیم. ضمن یادگیری اصول جدید، باید اصول کلی تر را نیز با استفاده از تکرار سیستماتیک تقویت کنیم، بنابراین پیشرفت پیچیدگی و سلسله مراتب اصول همیشه به صورت غیر خطی انجام می شود.
اصل تغییر افقی: این اصل به توزیع اصول بازی آموزش داده شده در طول مورفوسیکل مربوط می شود، در حالی که تضمین می کند بازیکنان بار فیزیکی و دانش تاکتیکی صحیح را به دست می آورند. در دورهبندی تاکتیکی، ذهن و بدن هرگز نمیتوانند از یکدیگر جدا شوند، بنابراین مهم است که هنگام برنامهریزی هفته، رابطه بین تلاش (محرک فیزیکی تمرینشده) با پویایی اصول و بهبودی را در نظر بگیریم.
با توجه به دورهبندی تاکتیکی، سه نوع اصلی انقباض عضلانی وجود دارد که هر تمرین به آن نیاز دارد: تنش (قدرت خاص)، مدت (استقامت خاص) و سرعت (سرعت خاص). متغیرهای هر تمرین تعیین می کند که کدام انقباض غالب در عضله رخ می دهد. به عنوان مثال، فعالیتی که شامل بسیاری از اقدامات انفجاری مانند شوتزنی، پریدن، تغییر سرعت و جهت، قدرت، انقباض غالب است.
فعالیت هایی که به چنین حرکاتی نیاز دارند معمولاً تعداد، فضای کمتری دارند و مدت زمان بسیار کمی دارند. اگر یک فعالیت در فضای بزرگتر، با تعداد بازیکنان زیاد و مدت زمان طولانی تر، مانند 11v11، 10v10، 11v10 و غیره انجام شود، انقباض اصلی مدت زمان خواهد بود.
در نهایت، زمانی که فعالیت ها بر تفکر سریع، واکنش های سریع و دوی سرعت (بدون تغییر جهت) تاکید دارند، انقباض غالب سرعت است.
اصل تغییر افقی تضمین می کند که اصول مدل بازی با آنها جفت شده است.
انقباض مناسب تلاش در روز مناسب، برای اطمینان از اینکه یادگیری تاکتیکی در زمانی که بدن در حال بدست آوردن بار فیزیکی مناسب است رخ می دهد. در تمام این مدت، بازیکن باید برای هر بازی به درستی ریکاوری شود تا به تثبیت عملکرد برسد.
اصل تمایلات: این اصل پیشنهاد میکند که مربی باید جلسات آموزشی و تمرینهایی را طوری طراحی کند که موقعیتهای مطلوب مدل بازی که میخواهیم آموزش دهیم، اغلب رخ میدهد.
به این ترتیب، بازیکنان این فرصت را دارند که موقعیتها را تجربه کنند، راهحلها را بیابند و از طریق تکرار منظم یاد بگیرند. اغلب، این اصل اشتباه درک می شود و مربیان رفتارهای خاصی را جدا می کنند و به طور مصنوعی تکرارهای غیرواقعی بازی را ایجاد می کنند. برای بازیکنان مهم است که از طریق یادگیری تجربی یاد بگیرند، با قرار گرفتن در موقعیتهای طبیعی خاص که باید از اصول مدل بازی برای حل مشکلات استفاده کنند. روش کشف هدایت شده می تواند در طول تمرین مورد استفاده قرار گیرد تا بازیکنان بتوانند از عواطف و احساسات خود بیاموزند، نه اینکه به آنها گفته شود چه کاری انجام دهند. به عنوان مثال، اگر تمرین بر روی لحظه انتقال دفاعی متمرکز باشد، مربی باید تمرینی خاص ایجاد کند، جایی که تیم مهاجم به طور طبیعی و دائم با موقعیتهایی مواجه میشود که مالکیت توپ را از دست میدهند و مجبور به یک لحظه انتقال دفاعی میشوند. سپس تیم باید اصول Game Model را برای حل آن سناریو اعمال کند.
مورفوسایکل
اکنون با استفاده از اصل تغییر افقی ویژگی که قبلاً ذکر شد، بر روی اعمال روش دورهبندی تاکتیکی در الگوی هفتگی (مورفوسایکل) تمرکز خواهیم کرد. در مثال ما، یک هفته استاندارد فوتبال را در نظر می گیریم، یک بازی یکشنبه و سپس یک بازی یکشنبه دیگر.
دوشنبه (مسابقه +1) – ریکاوری غیرفعال (روز تعطیل): در بیشتر تئوری های دوره سازی، روز بعد از بازی، تیم یک جلسه ریکاوری سبک را برای حذف اسید لاکتیک تجمع یافته در بدن انجام می دهد و روز بعد (سه شنبه) را تعطیل می کند.
در دورهبندی تاکتیکی، از آنجایی که بدن از ذهن جدا نمیشود و خستگی عاطفی و ذهنی در اولویت است، ریکاوری غیرفعال در روز بعد از بازی اتفاق میافتد. این به بازیکنان اجازه میدهد تا فشار خود را از حالت فشرده خارج کنند، افکار خود را پاک کنند و خود را برای هفته تمرینی پیش رو آماده کنند.
سه شنبه (M +2) – ریکاوری فعال: محتوای سبک، از نظر روحی یا جسمی زیاد سخت نیست، زیرا بازیکنان هنوز در حال ریکاوری از بازی هستند و هدف این است که برای جلسه بعدی (چهارشنبه) با شروع دوره، به طور کامل بازیابی شوند.
اجزای مدل بازی کوچک را می توان آموزش داد. در حالی که برخی از مربیان ترجیح می دهند چیزی را پوشش دهند که در بازی قبلی رخ داده است، مربیان دیگر ترجیح می دهند اصول کلی مدل بازی خود را پوشش دهند که بدون تغییر باقی می ماند تا تیم بتواند به ایجاد هویت خود ادامه دهد. در حالی که هر دو رویکرد فوق قابل قبول هستند، باید از کار روی بازی بعدی خودداری شود زیرا بازیکنان از نظر ذهنی آماده شروع یادگیری اطلاعات جدید نیستند. توجه به این نکته مهم است که اگرچه این یک جلسه ریکاوری است، اما این بدان معنا نیست که بازیکنان باید «آرامش کنند» زیرا این برخلاف اصل اختصاصی بودن است. بازیکنان همچنان باید هر تمرین را با حداکثر شدت تمرکز مشابه آنچه در بازی انجام میدهند انجام دهند. با این حال، پیچیدگی و مدت زمان هر تمرین باید کوتاهتر باشد و حداکثر ریکاوری بین ست ها وجود داشته باشد. بازیکنانی که در بازی قبلی درگیر نبودند یا خیلی کم بازی کردند، باید بار بیشتری نسبت به بازیکنانی که تمام یا بیشتر بازی را انجام دادند، داشته باشند.
چهارشنبه (M -4) – روز اصول فرعی و فرعی با مولفه فیزیکی غالب قدرت: این اولین روز مرحله اکتساب است، هم از یادگیری مدل بازی و هم از نقطه محرک فیزیکی. در این روز ما زیر اصول و اصول فرعی مدل بازی خود را در سطوح فردی، گروهی، بخشی یا حتی بین بخشی پوشش می دهیم. محرک بدنی در این روز قدرت است و به همین دلیل فضاهای تمرینات را کاهش می دهیم و تمریناتی را ایجاد می کنیم که مدت زمان کمی دارند. این تمرینات موقعیت هایی را شبیه سازی می کنند که بازیکنان در حال شتاب گرفتن، کاهش سرعت، تغییر جهت و سرعت، پرش، شوتزنی و غیره هستند (حرکات فیزیکی که بر قدرت تاکید دارند). مدت زمان استراحت بین تکرارها یا فواصل باید زیاد باشد، زیرا بازیکنان باید در هر بازه با شدت کامل تمرین کنند. در این روز، مربیان معمولاً روی جزئیات خاصی از مدل بازی کار می کنند، بدون اینکه روی حریف تمرکز کنند، اما این به صلاحدید مربی است.
پنج شنبه (M -3) – روز اصول اصلی با محرک فیزیکی غالب مدت. پیچیدگی تمرین در این روز در بالاترین حد خود است. به همین دلیل، ما در فضاهای بزرگ با تعداد زیادی از بازیکنان (11v11، 11v10، 10v10 و غیره) تمرین می کنیم، با تمرکز بر روی دسته جمعی یا بین دو سطوح.
مدت زمان فواصل تمرین طولانی تر است زیرا تعداد بازیکنان بیشتر است و فضا و موقعیت های بزرگتر برای بازی واقعی تر است. این باعث ایجاد یک “ناپیوستگی در تداوم” می شود که شبیه روز مسابقه است. معمولاً در این روز مربیان برنامه حریف بعدی را معرفی می کنند زیرا این روزی است که بازیکنان از بازی قبلی به طور کامل بهبود یافته اند. بازی بعدی هنوز 72 ساعت باقی مانده است، بنابراین از نظر عاطفی، ذهنی و فیزیکی باید کاملاً برای اطلاعات جدید آماده باشند.
جمعه (M -2) – روز اصول فرعی و فرعی تر با محرک فیزیکی غالب سرعت: در طول این تمرین، هر تمرینی نیاز به تاکید بر سرعت دارد. توجه به این نکته ضروری است که وقتی در مورد سرعت صحبت می کنیم، ما فقط در مورد سرعت فیزیکی مانند سرعت حرکت صحبت نمی کنیم، بلکه سرعت ذهنی (سرعت فکر) و سرعت واکنش نیز وجود دارد. تمرین ها باید فضاهای کمتری داشته باشند، بنابراین بازیکنان مجبور می شوند سریعتر تصمیم بگیرند. ممکن است عدم تعادل بازیکنان وجود داشته باشد که پیچیدگی را کاهش می دهد، اما نیاز به سرعت فکر و تصمیم گیری را افزایش می دهد. با توجه به اینکه تنها دو روز تا بازی بعدی فاصله داریم، مربی باید حواسش باشد که در این جلسه بیش از حد به بازیکنان فشار نیاورد. مدت زمان فعالیت ها باید کوتاه و همراه با توقف و دوره نقاهت باشد. اگر مربی بخواهد دوی سرعت را در هر یک از تمرینات بگنجاند، باید در یک خط مستقیم و بدون تغییر جهت باشد.
شنبه (M -1) – پیش فعال سازی: این جلسه آخرین آمادگی قبل از بازی بعدی است. هدف از این روز این است که جزئیات نهایی در مورد بازی آماده شود و در عین حال اطمینان حاصل شود که بازیکنان از نظر فیزیکی و احساسی به طور کامل بهبود یافته اند. مربی می تواند روی موقعیت های خاص بازی، ضربات ایستگاهی یا حتی یک بازی 11 در 11 کار کند، اما مدت زمان فواصل باید کوتاه باشد و بین آنها ریکاوری کامل باشد. هنگام کار بر روی 11v11، مهم است که اندازه زمین کاهش یابد (نیم زمین یا 2/3 میدان) بنابراین بازیکنان روی تصمیم گیری و فعال سازی سریع کار می کنند، بدون پوشش مسافت های طولانی که باعث افزایش سطح خستگی و خطر ابتلا به مصدومیت می شود. مربیان همچنین می توانند از تمرینات مختلف روندو استفاده کنند که می تواند برای بازیکنان سرگرم کننده و یک گرم کردن فعال سازی خوب باشد. مدت زمان جلسه باید کوتاه و حدود یک ساعت باشد.
پیش فصل در دوره بندی تاکتیکی:
متفاوت با بسیاری از روشهای تمرینی مرسوم، دورهبندی تاکتیکی بین پیش فصل و بقیه فصل تفاوتی نمیکند. بسیاری از روش های دیگر سعی می کنند در مدت زمان کوتاهی به سطوح بالایی از آمادگی جسمانی دست یابند، بنابراین ابعاد مختلف بازی را در قسمت های مختلف فصل در اولویت قرار می دهند. با این حال، همانطور که قبلا در دورهبندی تاکتیکی ذکر شد، بعد تاکتیکی همیشه نیروی محرکه اصلی آموزش است. به همین دلیل، از شروع پیش فصل، تیم باید فوراً شروع به یادگیری مدل بازی و کار بر روی اصول بازی کند، بنابراین با شروع دوره رقابت، آنها عملیاتی می شوند. به گفته موریو فقط در هفته اول پیش فصل تمرینات شامل تمرینات انطباقی است تا بازیکنان با خواسته های بازی آشنا شوند. بعد از آن هفته اول، هر مورفوسیکل بعد تاکتیکی و یادگیری مدل بازی را در اولویت قرار می دهد. در دورهبندی تاکتیکی، اوج نمایش وجود ندارد، زیرا به هر بازی در فصل با اهمیت یکسانی نگریسته میشود و هدف کادر مربیان این است که بازیکنان در هر بازی در شرایط عملکردی بهینه باشند و در برخی بازیها بیشتر از سایرین نباشد.
درک خستگی:
در دورهبندی تاکتیکی، تناسب اندام همراه با بعد تاکتیکی درک میشود، بنابراین یک تیم زمانی تناسب اندام خود را بهبود میبخشد که بتواند مدل بازی را با حداکثر تمرکز در بازی انجام دهد. بنابراین، وقتی بازیکنی خسته در نظر گرفته میشود، این لزوماً به معنای خستگی فیزیکی نیست. در عوض این خستگی سیستم عصبی مرکزی است که از تصمیم گیری مداوم در تمرین و بازی ناشی می شود. مورینیو این را “خستگی تاکتیکی” می نامد. به عنوان مثال، اگر بازیکنی را که در تست های تناسب اندام مجزا نمره بسیار بالایی می گیرد و طبق استانداردهای متعارف تناسب اندام بسیار مناسب تشخیص داده می شود را انتخاب کنید و او را در یک تیم جدید بدون آموزش مناسب مدل های مختلف بازی قرار دهید، آن بازیکن از نظر تاکتیکی خسته خواهد بود. در طول بازی بازیکن نمیتواند بسیاری از موقعیتهای تاکتیکی مختلف بازی را مطابق با اصول تیم حل کند و در نتیجه دچار خستگی تاکتیکی میشود.
نتیجه
دورهبندی تاکتیکی فقط یک روش آموزشی نیست، بلکه روشی برای تفکر و درک بازی است.
فوتبال در ساختار منطقی خود با توجه به ماهیت آشفته و پیچیده آن. در حالی که برخی موارد مطلق وجود دارد که طبق این متدولوژی باید از آنها پیروی کرد، مانند مدل بازی و اصول روششناختی، دورهبندی تاکتیکی فضای زیادی را برای “هنر مربیگری” فراهم میکند، که سبک منحصر به فرد مربی در نحوه عملیاتی کردن روششناسی است. همانطور که ویتور فراد میگوید: «بخش رسمی دورهبندی تاکتیکی احتمالاً توسط بسیاری از مردم تسخیر میشود، اما کلید اصلی در آنجا نیست. نکته کلیدی در نحوه عملیاتی کردن جنبه رسمی، در تجسم نهفته است. اینجاست که مربی، کسی که مدیریت می کند باید هر روز مهم باشد. او باید کسی باشد که هر چیزی را که برای رشد کیفی فرآیند مطلوب است به سوی آینده ای که ما آرزوی آن را داریم، می آورد، چیزی که منطقی باشد».
باشگاه و مدرسه فوتبال درفک البرز، تلاش دارد تا همگام با تمرینات بهترین آکادمی های فوتبال دنیا جلو رفته و استعدادهای بهتری را به فوتبال ملی و باشگاهی ایران معرفی کند. شما نیز می توانید عضو باشگاه درفک البرز شده و در مسیر حرفه ای شدن قدم بردارید.
در ادامه دو کتاب انقلاب دوره بندی فوتبال را می توانید آنلاین خریداری نمایید
خرید آنلاین کتاب مربیگری انقلاب در دوره بندی فوتبال (چاپی | انتشارات توپ)
خرید آنلاین کتاب چاپی مربیگری زمان بندی تاکتیکی (یک مدل تمرینی موفق) | ترجمه شده
پاسخ دهید
برای ارسال نظر باید وارد شوید.