صدای مربیان فوتبال: ادین ترزیچ سرمربی سابق دورتموند
وقتی شما یک مدیر جوان هستید، معمولاً یکی از دو چیز را معنی می کند.
یا آنقدر خوب نبودی که بازیکن شوی یا مصدوم شدی. فقط بگوییم، تصمیم گرفتم مربی شوم!
صادقانه بگویم، در سن 18 سالگی مشخص بود که تبدیل شدن به یک بازیکن در سطح بالا برای من بسیار سخت خواهد بود. من در سطح نیمه حرفه ای بازی می کردم، بنابراین تصمیم گرفتم: شاید نه اینکه در فوتبال پولدار شوم، بلکه در فوتبال پیر شوم.
ادین ترزیچ و مربیگری فوتبال:
من شروع به تحصیل در رشته علوم ورزشی کردم و در سال 2003 اولین گواهینامه مربیگری ام را گرفتم، UEFA C. به این معنی که نیمی از عمرم اکنون به این فکر کرده ام که چگونه به عنوان یک مربی رفتار کنم. هرچند در آن روزهای اول به این فکر نمی کردم که روزی سرمربی شوم.
در سال 2010 دستیار آکادمی بوروسیا دورتموند و عضوی از تیم استعدادیابی برای تیم اول شدم. پس از این به ترکیه رفتم تا در بشیکتاش با اسلاون بیلیچ که در وستهام هم کار کردم دستیار بشیکتاش باشم.
سپس، در سال 2017، برای اولین بار این احساس را داشتم که مربیگری به یک شغل تبدیل شده است، نه صرفاً یک علاقه. در نوامبر همان سال، تلفنی به ما اطلاع داد که دوران حضور ما در وستهام به پایان رسیده است. این احتمالاً سخت ترین لحظه برای من به عنوان یک مربی جوان بود.
“نشستم و یکی از مهم ترین سوالاتی را که باید در زندگی از خود بپرسی پرسیدم”
ناگهان احساس کردی که در حال تبدیل شدن به یک چک لیست هستید. شما باید دفتر را پاکسازی کنید، دستگاه ها را پس دهید، ماشین را پس دهید – چیزهایی از این دست – و متوجه می شوید که این واقعا یک شغل است، نه یک علاقه. روز بسیار سختی بود که به خانه بروم و به خانوادهام بگویم که زمان ما در لندن به پایان رسیده است – که باشگاه، شهر و کشور را ترک میکنیم.
اما در پایان روز، یک تماس تلفنی از یک باشگاه آلمانی دریافت کردم. همان روزی که کارم را از دست داده بودم، می خواستند با من مصاحبه کنند تا سرمربی جدیدشان شوم. در سختترین روز دوران حرفهایام، بزرگترین فرصت را هم دریافت کردم: به سرمربی شدن فکر کنم.
یک روز بعد، این دیدار در لندن اتفاق افتاد. آنها به من گفتند که دوست دارند یک مدیر جدید و جوان داشته باشند که به باشگاه آن موفقیتی را که شایسته و نیاز آنهاست، بدهد. سپس آنها گفتند که از من می خواهند که آنها را ارتقا دهم، زیرا این یک باشگاه در بوندسلیگا 2 بود.
- مدرسه فوتبال در کرج
- بهترین مدرسه فوتبال در گوهردشت کرج
- بهترین مدرسه فوتبال در عظیمیه کرج
- بهترین مدرسه فوتبال در باغستان کرج
اما تمام آنچه در مصاحبه پرسیدم این بود: «چرا من؟ چرا فکر میکنی من شخص درستی هستم؟» به خانه رفتم و همسرم از من پرسید: چطور بود؟ من به او گفتم کمی عجیب است، زیرا هر چیزی که در مصاحبه گفتم این بود: “چرا من؟”
صبح روز بعد نشستم و یکی از مهمترین سوالاتی را که باید در زندگی از خود بپرسید پرسیدم: “من کی هستم؟” آن روز شروع کردم به تهیه کتابچه راهنمای من به عنوان یک مدیر فوتبال. قصد من ساده بود: می خواستم سوالی را که در آن مصاحبه پرسیده بودم از “چرا من؟” تغییر دهم. به “چرا من نه؟”
در آن زمان هر پیشنهادی را برای کار به عنوان سرمربی یا ادامه کار به عنوان دستیار رد می کردم. حدود شش ماه طول کشید – در این مدت مجوز حرفه ای خود را تمام کردم – تا بنویسم که چه کسی می خواهم به عنوان مدیر باشم.
“شما باید مستقیم در آینه نگاه کنید و مسئولیت را بپذیرید”
همه تجربههایی را که تا آن مرحله، در کشورهای مختلف، با نقشهای مختلف و در سطوح مختلف داشتم، در نظر گرفت. من سعی کردم در مورد هر موضوعی، از جمله فلسفه مربیگری و سبک بازی، یک تصویر یک صفحه ای ایجاد کنم. همه چیز را در نظر گرفتم، از نحوه برقراری ارتباط با کارکنان و نقش آنها، اصولی که در ضربات ایستگاهی داشتم و اینکه چه سوالاتی از بازیکنانم در اولین ملاقاتمان می پرسیدم.
این فرآیند مدتی طول کشید، و هنوز تمام نشده است – چیزی است که هر روز به روز می کنم. اما پس از شش ماه نوشتن همه چیز و اتمام دریافت مجوز حرفه ای یوفا، توانستم بگویم: «چرا من نه؟ کار دشواری خواهد بود، اما من برای آن احساس آمادگی می کنم.»
من همچنین با مدیرانی که برای آنها کار کرده بودم صحبت کرده بودم، از جمله اسلاون بیلیچ، که به من فشار نهایی را داد که آماده بودم. اکنون، نه تنها احساس آمادگی میکردم، بلکه دیگران – افرادی که سالها در این تجارت کار کردهاند – احساس میکردند که آماده هستم تا در فرصتی که پیش آمد، بله بگویم.
ترزیچ – که مادرش در کرواسی به دنیا آمده است – چندین سال با اسلاون بیلیچ مدیر سابق کرواسی کار کرد.
البته، به عنوان یک مدیر، به عنوان یک رهبر، در هر باشگاهی چالش هایی وجود دارد. یکی از بزرگترین چالش ها این است که قبل از اینکه نتیجه را بدانید باید تصمیم بگیرید. هر کس دیگری پس از دانستن نتیجه تصمیمات شما را قضاوت می کند.
امیدوارم تیم شما به اندازه کافی موفق باشد که سه بازی در هفته انجام دهد، اما به عنوان یک مدیر شما در حال بازی با ما هستید.
مسابقات هر روز. یکی از این مسابقات بازیکن در مقابل مربی است. به عنوان یک مربی، من همیشه مسئول کارهایی هستم که انجام می دهیم و چه کسی آن را انجام می دهد. بازیکنان نیز در قبال اینکه چگونه کارها را انجام میدهیم – هر چند وقت یکبار، چه مدت و با چه موفقیتی مسئولیت دارند.
سپس چالش چیزی است که من آن را “پنجره ها در مقابل آینه ها” می نامم، زیرا اگر همه چیز خوب پیش نرود، پنجره ها می توانند برجسته تر از آینه ها شوند. ناگهان مردم به جای اینکه دست خود را بالا ببرند و مسئولیت را بر عهده بگیرند شروع به انگشت نشان دادن می کنند. اما مهم است که به آنچه در حال رخ دادن است نگاه نکنید و شروع به سرزنش دیگران نکنید. در عوض، باید مستقیم در آینه نگاه کنید و مسئولیت را بر عهده بگیرید.
“اگر می خواهید منطقه راحتی خود را ترک کنید، ناگزیر با درگیری مواجه خواهید شد”
چالش دیگر به عنوان یک مدیر، ایجاد یک تیم، در مقابل انتخاب یک تیم است. این مسئولیت من است که تیمی بسازم که در همین راستا کار کند. اما من همچنین هر سه روز یک تیم انتخاب می کنم.
شما باید تا حد امکان با بازیکنان صادق باشید، اما من همیشه می گویم صداقت یک مسئله دیدگاه است. اگر چهار بار متوالی به بازیکنی بگویید که بازی نمی کند، آنها فکر نمی کنند که سرمربی صادق است. آنها فکر می کنند که مدیر آنها را دوست ندارد یا آنها را به اندازه کافی خوب نمی داند. این طبیعی است.
بنابراین باید به هر بازیکنی این احساس را بدهید که برای حمایت از آنها حضور دارید، به حرفه آنها احترام می گذارید و می خواهید بهترین نتیجه را از آن ببرند. شما باید توضیح دهید که آنها چه چیزی را برای بهبود نیاز دارند تا بتوانند فرصت بازی را پیدا کنند.
ترزیچ و بازیکنانش – از جمله ارلینگ هالند، جیدون سانچو و جود بلینگهام – با جام 2021 آلمان جشن گرفتند.
به عنوان یک مدیر، باید با تعارض نیز مواجه شوید. من به درگیری اعتقاد دارم، زیرا اگر می خواهید به حداکثر خود برسید، باید منطقه راحتی خود را ترک کنید. و اگر می خواهید منطقه راحتی خود را ترک کنید، به ناچار با درگیری مواجه خواهید شد.
یکی از مشاهدات مورد علاقه من در مورد رهبری از استیو جابز بود که گفت: “اگر می خواهید همه را خوشحال کنید، رهبر نباشید – بستنی بفروشید.” رهبر بودن به این معنی نیست که همه شما را دوست دارند. این فرآیندی است که باید برای انجام آن آماده باشید.
در مدیریت، اگر درگیری نداشته باشید، به این معنی است که بیش از حد نرم هستید. مرز باریکی بین درگیری و از دست دادن رختکن وجود دارد، اما برای به دست آوردن بهترین نتیجه از تیم، باید درگیری را مدیریت کرده و با آن مقابله کنید. فقط باید مطمئن شوید که زیاد دوام نمی آورد.
“انگیزه می آید و می رود، اما انضباط باقی می ماند”
در تجربه من، چهار نوع بازیکن در هر رختکن وجود دارد. اولین مورد بازمانده است – آنها فقط وقتی جلسه تمام می شود و روز تمام می شود خوشحال می شوند. شخصیت دوم چیزی است که من آن را سرگرم کننده می نامم – آنها از دستمزد خود راضی هستند، از فالوورهایی که دارند راضی هستند و برای شاد بودن فقط به این نوع انگیزه بیرونی نیاز دارند.
نفر سوم برنده است. برنده دوست دارد به صورت روزانه پیشرفت کند – آنها می خواهند در هر جلسه، هر بازی برنده شوند و هر روز بهتر شوند.
نفر چهارم رهبر است. رهبر همان نوع برنده است، اما رهبر این مهارت را دارد که بر دیگران تأثیر بگذارد و بازماندگان و سرگرم کننده ها را به برنده تبدیل کند.
به عنوان یک مدیر، همه چیز در مورد ایجاد یک هسته انرژی با گروه است. برای این کار به افرادی در اطراف نیاز دارید که از شما در این فرآیند حمایت کنند. یعنی اگر بازیکنی ناامید دارید، در وضعیت 1v1 نیستید. همچنین به این معنی است که شما همیشه در اتاق رختکن انرژی ایجاد می کنید – که همه در یک مسیر و مسیر موفقیت هستند.
شما همچنین باید انگیزه را در مقابل نظم و انضباط در نظر بگیرید، زیرا شما به عنوان یک مدیر مسئول انگیزه تیم هستید. انگیزه می آید و می رود، اما انضباط باقی می ماند.
همه می خواهند در پایان فصل یک تصویر عالی داشته باشند و یک جام را بالای سر ببرند. اما چه کسی حاضر است کل مسیر را برای رسیدن به این تصویر طی کند؟ برای آن، به جای انگیزه روزانه، به نظم و انضباط خوب نیاز دارید.
“تو همیشه مجبور نیستی تصمیمات من را بپذیری، اما باید به آنها احترام بگذاری.”
برای رهبری یک باشگاه فوتبال بزرگ به مهارت های زیادی نیاز دارید. اول، شما نیاز به دانش عمیق از بازی دارید. چگونه بازی ها را ببریم و موفق شویم دوم، شما به یک استراتژی خوب برای رسیدن به اهداف خود نیاز دارید. سوم، شما به هوش سیال نیاز دارید، تا بتوانید مشکلات را تحت فشار حل کنید.
برای آن، شما نیاز به کنترل عاطفی خوب دارید. این بدان معنا نیست که شما فقط احساسات خود را کنترل می کنید – شما به مهارت هایی نیاز دارید تا بر وضعیت عاطفی افراد اطراف خود تأثیر بگذارید. شما باید مهارت های تاثیرگذاری و صداقت شخصی داشته باشید تا به ارزش های خود پایبند باشید. برای این، بسیار مهم است که انعطاف پذیری نشان دهید و بدانید که چرا موفق هستید – زیرا این به شما بستگی دارد، نه تصمیمات دیگران.
شما همچنین به یک نقش اقتدار خوب نیاز دارید. این کار دشواری است، زیرا در جامعه مدرن قرار گرفتن در موقعیت های اقتدار آسان نیست. برای مثال، اگر به رابطه بین دانشآموزان و معلمان در مدارس نگاه کنید – یا اگر سیاستمداران و افسران پلیس را ببینید – امروزه بسیار دشوار است که در مقام قدرت باشید.
اما به عنوان سرمربی، به این نتیجه رسیدم که به نقش اقتدار خوبی نیاز دارم. من نقش های مختلفی در زندگی ام دارم: پدر، شوهر، برادر، پسر، دوست و مربی. من به عنوان یک مربی به اقتدار نیاز دارم، یعنی همه باید به تصمیمات من احترام بگذارند.
شما همیشه مجبور نیستید تصمیمات من را بپذیرید، اما باید به آنها احترام بگذارید. من نمی خواهم تصمیماتم پذیرفته شود. من می خواهم مردم پیشرفت کنند، سعی کنند به من ثابت کنند که اشتباه می کنم. اما به همه تصمیمات من احترام بگذارید، زیرا آنها فقط برای به دست آوردن بهترین نتیجه از تیم گرفته می شوند.
“من متوجه شدم که گاهی اوقات زدن یک گل دیگر کافی نیست”
بازخورد نیز یک مهارت مهم برای یک مدیر است. شما باید در مورد مسائل فکر کنید و با خودتان بسیار صادق باشید. برای اینکه بدانید نه تنها چه چیزی برای بهبود نیاز است، بلکه بدانید چه کسانی در اطراف شما مورد نیاز هستند، تا از شما حمایت کنند تا حداکثر عملکرد را داشته باشید. به چه کسی در کنار خود نیاز دارید تا بهترین نتیجه را از خود بگیرید؟ چه کسی مهارت هایی دارد که مکمل مهارت شما باشد؟
در دوران سرمربیگری بروسیا دورتموند، به عنوان یک رهبر رشد کردم. رویارویی با تمام این چالش ها در بالاترین سطح – در باشگاهی با بزرگترین هواداران در آلمان – به من کمک کرد و برای رشد لازم بود.
اگر برای باشگاه بزرگی مانند دورتموند کار می کنید – از نظر انتظارات، یکی از 10 تیم برتر اروپا – مبارزه با تردیدها همیشه یک چالش است. اما باید باور و رویایی ایجاد کنید که همه به آن باور داشته باشند.
درس های زیادی هست که آموخته ام. اما برای مثال، در اولین کنفرانس مطبوعاتی از من پرسیدند: “به دنبال چه نوع فلسفه ای هستید؟” پاسخ من این بود: «دو راه برای بردن بازیها وجود دارد. اولی زدن یک گل بیشتر از حریف و دومی دریافت یک گل کمتر. ترجیح می دهم یک گل بیشتر از حریف بزنم.»
اما متوجه شدم که گاهی برای زدن یک گل دیگر کافی نیست. این فقط برنده شدن نیست؛ این همچنین در مورد برنده شدن در سبک است. حالا به پیروزی با دو گل بیشتر از حریف فکر می کنم.
مانند هر مربی، من می خواهم تیمم مسلط، فعال باشد و فوتبال جذابی بازی کند – سرگرم کند و موفق باشد. اما آنچه را که از تیمم می خواهم اینطور خلاصه می کنم: وقتی حمله می کنیم باید با هم بازی کنیم و وقتی دفاع می کنیم باید برای هم بازی کنیم. برای نشان دادن استعداد خود در هنگام حمله و ذهنیت خود در هنگام دفاع.
من به عنوان سرمربی هر فصل توانسته ام برای کسب جام بجنگم.
خود بازی همیشه در حال بهبود است، به خصوص جنبه فیزیکی – فوتبال سریعتر می شود. اگر برنامه را ببینید، با ریتم جدید بازی هر سه روز، این باعث افزایش تقاضا برای بازیکنان می شود، بنابراین به یک تیم بزرگتر نیاز خواهید داشت. و این به معنای مدیریت تعداد بیشتری از بازیکنان ناامید هر سه روز است.
در سال های اخیر، مدافعان سریع تر شده اند. نه تنها مهاجمان سریع هستند، بلکه مدافعان نیز سریع هستند، که به این معنی است که شما خطوط دفاعی بالاتری دارید. و این روند روبهرو شدن با موقعیتهای 1 به 1 بیشتر است، زیرا بسیاری از تیمها در حال حاضر روی 1 بر 1 در سراسر زمین فشار میآورند. اینجاست که باید با تیم خود راهحلهایی پیدا کنید – چگونه در مقایسه با علامتگذاری منطقهای، فرصتهایی را در برابر سیستمهای علامتگذاری انسانی ایجاد کنید.
من آماده هستم تا برای فصل بعدی در حرفه ام بروم. من در حال بازخورد گرفتن و آماده سازی خودم بوده ام، با توجه به آنچه در گذشته خوب بوده است و کدام چیزها را نمی خواهم تکرار کنم. بدون دانستن اینکه فصل بعدی قرار است کجا و کی شروع شود، اما برای آماده بودن.
من مربی جوانی هستم، اما در سه فصل به عنوان سرمربی توانستم هر فصل برای کسب جام بجنگم. خوشبختانه در اولین فصل حضورم در جام حذفی آلمان یکی را بردم. فصل بعد از آن فقط با تفاضل گل قهرمانی بوندسلیگا را از دست دادیم و در فصل سوم به فینال لیگ قهرمانان رسیدیم.
چند سال پیش، فکر میکردم کیلومترها با قهرمانی فاصله دارم، اما در سالهای اخیر متوجه شدم که من تنها یک یا دو قدم با آن فاصله دارم. این چیزی است که مرا به حرکت در می آورد و من را بسیار گرسنه نگه می دارد.
ادین ترزیچ
برای کسب اطلاعات بیشتر در مورد تاکتیک های فوتبال و کسب بینش از مربیان در بالاترین سطح، سایت های فوراستادی 4STUDY.IR ، ساکر آکادمی، وبلاگ باشگاه و مدرسه فوتبال درفک البرز را مطالعه کنید.
باشگاه و مدرسه فوتبال درفک البرز، به عنوان بهترین مدرسه فوتبال کرج تلاش دارد تا همگام با تمرینات بهترین آکادمی های فوتبال دنیا جلو رفته و استعدادهای بهتررا به فوتبال ملی و باشگاهی ایران معرفی کند. شما نیز می توانید عضو باشگاه درفک البرز شده و در مسیر حرفه ای شدن قدم بردارید.
پاسخ دهید
برای ارسال نظر باید وارد شوید.