برند سازی کسب و کار/ مقاله ی بازاریابی و برند سازی/ تمرین دارد
قبلا در فُوراِستادی بصورت پراکنده مطالبی در مورد بازاریابی و تبلیغات منتشر کرده ام. به تازگی عکس نوشته هایی منتشر میکنم که عمدتا در مورد بازاریابی و برند سازی است.
در دو نوشته ی مستقل به دانش و روانشناسی رنگ ها پرداختم. بهر حال شناخت رنگ میتواند در طراحی محصولات و بسته بندی بینهایت مهم باشد.
نوشته ای را با عنوان آگاهی از برند منتشر کردم و به قیمت گذاری به عنوان یکی از اجزای آمیخته ی بازاریابی پرداختم.
درسی را در مورد بازاریابی الکترونیکی منتشر کردم و توضیحاتی در مورد موتورهای جستجو مطرح کردم. این درس با قدرت ادامه خواهد داشت. با اشاره به کتاب نسل سوم بازاریابی نکاتی را در مورد آنچه امروز در بازاریابی مهم است را بصورت خلاصه وار منتشر کردم.
اثرات مغز را در تصمیمات خرید و نقش حواس در خرید دو نوشته ی کوتاه است که با توجه به کتاب خرید شناسی در سایت منتشر شد.
ابزار نقشه ادراکی برای ایحاد جایگاه در بازار و نقش پر اهمیت رسانه در تبلیغات دو نوشته ای که با توجه به کتاب اصول برندسازی دکتر امیر اخلاصی منتشر شد.
لطفا اگر مطالب قبلی مطالعه نکرده اید، قبل از خواندن این نوشته آن ها را بخوانید.
این درس حرف های زیادی برای گفتن دارد، پس نیاز به تمرکز و دوباره خوانی دارد. در عکس نوشته ای گفتم که برندسازی دو رکن دارد: 1) عملکرد محصول و 2) ارتباطات یکپارچه ی بازاریابی
در این درس بطور کامل در مورد هر دو صحبت خواهم کرد.
عملکرد محصول یک بعد بسیار مهم برای برندسازی است. عملکرد یک محصول با توجه به بازار هدف سنجیده می شود. همانطور که در تصویر بالا می بینید، عملکرد یک محصول می تواند کیفیت آن، سرعت و قیمت آن باشد.
از اینجا به بعد در مورد ارتباطات یکپارچه بازاریابی صحبت می کنم.
IMC) integrated marketing communications) یا ارتباطات یکپارچه بازاریابی برای اولین بار توسط دان شولتزمطرح گردید.
دان شولتز معتقد بود دیگر نمی توان بصورت انبوه بازاریابی کرد. دیگر امکان این وجود ندارد که هر کانالی حرف خودش را بزند، بلکه شرکت ها باید یک پیام واحد را از کانال های مختلف ارسال کنند. این بود که ارتباطات یکپارچه ی بازاریابی را مطرح کرد. به قول شولتز نمی توان در تبلیغات یک پیام ارسال کرد و در فروش شخصی چیز دیگری گفت، بلکه تمام کانال ها باید یکدیگر را پشتیبانی کنند.
ابزارهای ارتباطات یکپارچه ی ارتباطات بازاریابی از 8 مورد زیر تشکیل شده است:
تبلیغات
فروش شخصی
روابط عمومی
بازاریابی مستقیم
بسته بندی
اسپانسر و حامی گری
خدمات مشتری
پیشبرد فروش
برخی از این ابزارها در واقع در دل دیگری جای می گیرد، بعنوان نمونه حامی گری و اسپانسر شدن می تواند در دل روابط عمومی قرار گیرد، اما بدلیل اهمیت آن ها، مثل کتاب های بازاریابی بصورت جداگانه مورد بحث قرار می گیرد.
امروزه گفته می شود که ساختن برند، معادل ساختن کسب و کار است. امروز ارزش دفتری کسب و کار یا جمع دارایی های ملموس آنها شاید در حدود 30 درصد ارزش آن شرکت ها را تشکیل دهد، آنچه ارزش یک شرکت را در بازار بالا می برد، برند آن است که تشکیل شده از سهم بازار، آگاهی از محصولات شرکت، ارزش درک شده توسط مشتری، وفاداری که با شاخص تکرار خرید سنجیده می شود ، پتنت هایی که ثبت شده است و کارکنان نمونه ای که دارد.
امروزه ما شاهد خود ادارکی توسط مشتریانمان هستیم. همه ی ما یک دیدی نسبت به خودمان داریم، برای اینکه این دید و خود ادراکی را به دیگران انتقال دهیم، از برندها استفاده می کنیم.
تبلیغات advertising: سال ها قبل فردی به وانامیکر جمله ی درستی را در پاسخ به سوال کارمندش داده بود. او گفته بود که نیمی از بودجه ی تبلیغاتی ما هدر می رود. کارمندش از او خواسته بود تا آن نیمه ی هدر رفت را از بین ببرند، اما وانامیکر در پاسخ گفته بود که مشکل این است که ما نمی دانیم کدام نیمه از بین می رود.
یکی از نکاتی که در تبلیغات مطرح است، بحث جغرافیایی آن است. معمولا گفته می شود که تبلیغات از لحاظ جغرافیایی بخش وسیعی را در بر می گیرد، اما اثر تبلیغات در زمان تبلیغ قابل اندازه گیری نیست. یعنی ممکن است شما امروز تبلیغی را انجام دهید، اما فروشتان یک ماه بعد افزایش یابد.
در تبلیغات ما برای محصولات جدید هدفمان در ابتدا ایجاد آگاهی است، اما برای محصولاتی که در چرخه ی عمر خود در بخش بالغ هستند، هدف نگه داشتن آنها در اذهان می باشد.
یکی از بهترین تبلیغات دنیا متعلق است به تبلیغ فولکس قورباغه ای که توسط شرکت DDB در کشور آمریکا صورت گرفت.
اگر به این تصویر نگاه کنید، یک لحظه پیش خودتان می گویید این نوشابه ی کوکا کولا است. اما تبلیغات قدرتمند و خلاقانه باعث این موضوع شده است.
همین جا دوباره اشاره میکنم که برند با نام تجاری و لوگو و برچسب متفاوت است. برند آن نام و نشان تجاری است که در طی تجربه ی مصرف در ذهن و قلب مشتری شکل گرفته است.
زمانیکه هیتلر در زندان بود با ایده ی هنری فورد که خودرو باید در اختیار تمام مردم قرار بگیرد، آشنا شد. او نیز بعد از اینکه به قدرت رسید تلاش کرد تا حمایت کند از شرکت فولکس واگن و این شرکت خودروهایش را در اختیار مردم آلمان قرار دهد.
اسم این شرکت نیز برگرفته از آن ایده بود. ایتدای اسم شرکت Volks معنای مردم را در بر دارد و wagen نیز به معنای خودرو می باشد.
بازار خودرو در آمریکا همیشه جذاب است. فولکس واگن برای حضور در بازار آمریکا تلاش کرد تا یک آژانس تبلیغاتی مناسب پیدا کند. زمانیکه شرکت های تبلیغاتی پیشنهادات خودشان را برای شرکت فولکس ارسال کردند، مدیران فولکس مخالفت خودشان را بیان کردند، چرا که معتقد بودند خودروی آنها را رویایی نشان داده اند و این به هیچ وجه با واقعیت همخوانی ندارد. خودروی فولکس قورباغه ای که اسم اصلی آن BEETEL است به معنی سوسک و زشت است و چطور آنها این خودرو را زیبا جلوه داده اند.
بالاخره شرکت با یک آژانس تبلیغاتی تازه تاسیس به توافق میرسد. این آژانس تبلیغات خودرو را بطور خلاقانه و در قالب طنز مطرح می کرد.
اگر به این لینک بروید نمونه این تبلیغات را مشاهده خواهید کرد.
می توانید مقالاتی را درباره ی ارتباطات یکپارچه ی بازاریابی از لینک های زیر بخوانید.
ارزیابی اثرات ارتباطات یکپارچه بازاریابی
فرایند برنامه ریزی ارتباطات بازاریابی یكپارچه
طراحی مدل ارتباطات يکپارچه بازاريابی فازی
تمرین:
آیا شما نمونه ای از تبلیغات خلاقانه در ایران سراغ دارید؟ امکانش هست تا لینک آن را برای ما قرار دهید.
در درس بعد بیشتر با تبلیغات خلاقانه ی فولکس آشنا می شویم.
پاسخ دهید
برای ارسال نظر باید وارد شوید.