مربی فوتبال باید در نقش رهبر یک تیم فوتبال ایفای نقش کند
در کتابی که اسمش را خاطرم نیست خواندم یک رهبر بایستی شش ویژگی داشته باشد تا دیگران را جذب کند و کارهای لازم توسط آن ها انجام گردد.
البته اینکه این موضوع در مورد چیزی فراتر از فوتبال است، کاملا درسته و من اعتقاد دارم مربی های فوتبال بایستی نقشی فراتر از فوتبال ایفا کنند.
به بازی های لیگ برتر و لیگ های پایین تر فوتبال کشورمان که نگاه میکنم و بعد دوباره به بازی هایی که اکنون در سطوح پایه انجام میشود و لیگ استان البرز شاهدش هستم، متاسفانه حرکت ها و اعتراض های غیر ورزشی در هر سطحی از فوتبال ما قابل مشاهده است.
گاهی این اعتراض ها به حدی زیاد است که ببیننده تلویزیونی بیشتر از اینکه شاهد جذابیت های فوتبال و صحنه های خطرناک روی دو دروازه باشد، بیشتر شاهد اعتراضات روی نیمکت، بازیکنان درون زمین و بعد با شدت بیشتر که متاثر از اتفاقات درون و کنار زمین است، بر روی سکوها قابل مشاهده است.
حال سوال اینجاست آیا یک مربی یا مدیریت یک باشگاه نباید ویژگی های رهبری را در خود پرورش و ارتقا دهند، و آیا اصلا سرمربیانی که رهبران خوبی نیز هستند به طور ذاتی این ویژگی را دارند یا با تلاش و رشد درونی خود توانسته اند رهبران بزرگی نیز شوند.
اگر فوتبال ما را بخواهیم مورد کنکاش قرار دهیم در تیم های ایرانی رهبرانی را نیز پیدا کنیم، شاید بتوان به اسامی ای از جمله، حشمت مهاجرانی و علی پروین، ناصر حجازی، برانکو ایوانکوویچ را نام ببریم.
البته افراد دیگری را نیز میتوان در کنار این افراد نام برد، اما همانطور که پیداست تعدادشان انگشت شمار است.
آریگو ساکی، یوهان کرایف، الکس فرگوسن، آرسن ونگر، پپ گوآردیولا، یورگن کلوپ، کارلو آنجلوتی، رینوس میشل و افراد تاثیرگذاری که رهبران بزرگی در فوتبال دنیا هستند. اما باز تعداد این رهبران جهانی نیز محدود است.
خواندن کتاب های رهبری آیا به مربیان کمک می کند؟
قطعا کمک خواهد کرد، اما آنچه قبل از آن بایستی توجه کرد، رشد درونی و عزت نفس هر مربی است.
عزت نفس مثل زیرساخت یک خانه است که اعتماد به نفس بر روی آن قرار می گیرد. یا بهتر است بگوییم عزت نفس، ریشه درخت اعتماد به نفس است و باز میشه گفت اعتماد به نفس میوه درخت عزت نفس است.
خیلی از مربیان جوانی که در فوتبال پایه کشور و استان البرز فعالیت می کنند، بایستی مهارت های مذاکره، روانشناسی، همدلی خود را توسعه دهند. در کنارش قدرت رهبری برای تاثیرگذاری بلندمدت و اصولی روی نونهالان موضوعی است که در پایان این نوشته سعی دارم به آن بپردازم.
خب شش ویژگی ای که یک رهبر یا مدیر فوتبالی بایستی داشته باشد:
1) قدرت فیزیکی
2) خردگرایی
3) اجتماع گرایی
4) احساسات گرایی
5) تشخص
6) اخلاق گرایی
قدرت فیزیکی یک رهبر در واقع به ظاهر یک مربی و هویت بصری اون اشاره داره.
در حال حاضر لیگ برتر ما را نگاه کنید، به نسبت سال های گذشته شرایط بهتری دارد، اما باز مربیانی را میبینیم که مثل مستر تیستر اینستاگرام شکم دارند و به جای مربیگری میتوانستن در صنعت غذا فعالیت داشته باشند.
در حال حاضر مربیانی مثل یحیی گل محمدی، ابراهیم صادقی، استراماچونی، کالدرون پا به سن گذاشته، جواد نکونام مربیانی هستند که از ظاهر فیزیکی و قدرت فیزیکی خوبی برخوردارند.
اگر دنیای فوتبال را مثال بزنیم متوجه میشیم که مربیانی مثل پپ، گلوپ، سیمئونه، زیدان، مانچینی، کونته، پوچتینو، مربیانی هستند که قدرت فیزیکی بسیاری دارند.
در واقع این قدرت فیزیکی تاثیر بسیار زیادی برای برند سازی شخصی مربیان دارد. مانند لوگوی یک شرکت به هویت بصری اون شرکت کمک می کند.
بیراه نیست که در کلاس های مربیگری می گویند اگر لباس تمرین می پوشید، سعی کنید پیراهن و شورت و جوراب و کفش ست بپوشید، یا در یک تحقیق مشخص شد مربیانی که با کت و شلوار در کنار زمین می ایستند، امتیازات بهتری کسب می کنند و بازیکنان حرف شنوی بهتری از این مربیان دارند. (البته من خودم جز اون مربیانی هستم که فکرشم نمیکنم که با کت و شلوار کنار زمین باشم).
خرد گرایی یک رهبر به اندیشه، فکر، مطالعه، خلاقیت و نوآوری اون مربوط میشه.
مثلا به کارهایی که رینوس میشل، یوهان کرایف، پپ گوآردیولا در فوتبال انجام دادند، میشه گفت که تاثیر مطالعه، مشاهده، خلاقیت و نوآوری مشهود هستش.
تیکی تاکای بارسلونا که اوج فوتبال را میشه در اون تیم های سال 2008 تا 2015 دید، خردگرایی مربیان را نشون میده.
همین بارسا در شعارش میگوید فراتر از یک باشگاه، اینکه پرورش ذهن، پرداختن به بخش انسانی ماجرا و آینده نگری در لاماسیا نشان از خردگرایی این تیم دارد.
اگر مثال کسب وکاری بزنم شاید این مطلب بهتر جا بیافتد، نیکولا تسلا که در صنعت برق و الکتریسیته فردی آشناست و در کشورهای کرواسی و امریکا جز افرادی است که معتقدند باعث پیشرفت بشریت شده اند، و هر ساله یاد تسلا را گرامی میدارند، فردی است که نامش اکنون توسط ایلان ماسک برای شرکت تسلا به کار گرفته شده است. شرکتی که تلاش های نوآورانه آن با اسمی می آید که سمبلی از تلاش و فکر، مطالعه و نوآوری است.
نیکولا تسلا با وجود ثروتی که از اختراعاتش داشت، بخاطر هزینه کردن آن ثروت در راه دانش و علم، در سنین پیری در فقر بالایی در یک اتاق از دنیا رفت.
اجتماع گرایی یک مربی به نحوه ارتباط و صحبت کردن و تسلط کلامی و غیرکلامی اون مربوط است.
مربیانی که از تسلط کلامی برخوردارند ارتباطات بهتری با بازیکنان می سازند. برخی از مواقع شاهد این هستیم که بخاطر نداشتن تسلط کلامی یک مربی در موضع ضعف در تمرینات و ارتباط با بازیکنان و اصحاب رسانه قرار میگیرد.
معمولا مربیانی که اجتماع گرا هستند در جمع های بازیکنان و خانواده های آنها تاثیرگذار بوده و صمیمی و گرم برخورد میکنند. مربیان اجتماع گرا با بازیکنان گفت و گوهای بعضا طولانی دارند، آن ها را راهنمایی می کنند و از اینکه حتی در مسائل شخصی همراه و پشتیبان بازیکنان فوتبال باشند دریغ نمی کنند.
احساسات گرایی جنبه ای بسیار مهم و حیاتی است. معمولا باعث میشه تا بازیکنان منطقه امن خوبی در تیم پیدا کنند.
مربیانی که احساسات بازیکنان خود را درگیر می کنند، معمولا بهتر بازیکنان را مجاب می کنند تا کارهایی که آنها میخواهند را انجام دهند.
این مربیان با پیام های الهام بخش، سعی می کنند تارفتارهای مد نظر خود توسط بازیکنان در زمین انجام شود.
فینال ومبلی بین منچستریونایتد و بارسلونا جایی بود که پپ یک رهبری واقعی وارد عمل می شود. قبل از بازی فیلمی میکس شده از تمام زحمت ها و سختی های بازیکنان بر پرده اتاق آنالیز نمایش داده می شود و در کنارش صحنه هایی از فیلم زیبای گلادیاتور تا احساسات بازیکنان را درگیر کند.
گاهی احساسات توسط یک رهبر درون زمین به بازیکنان منتقل میشود و همین است که در شعار بارسلونا کاملا نمایان است. پس از قهرمانی بارسا در لیگ قهرمانان پویول کاپیتان تیم، بالابردن جام را به اریک آبیدال می سپارد تا آبیدالی که تازه از بند بیماری کشنده سرطان رهایی یافته، به نمادی از تلاش و استقامت و عشق فوتبال تبدیل شود و این قدردانی ای از او بخاطر تلاش هایش باشد.
تشخص نیز یکی دیگر از صفات رهبری است. مربیانی که تشخص دارند و از پرسونالیتی بالایی برخوردار هستند، معمولا در عین اینکه چیزهای زیادی در مورد فوتبال می دانند، همان قدر قبول دارند که چیزهای بسیاری وجود دارد که نمی دانند. این مربیان از عزت نفس بالایی برخوردار هستند.
معمولا این مربیان به فلسفه کاری خود اعتقاد دارند. پپ بازی مالکانه را حتی به باختن ترجیح میدهد.
تیم هایی که مربیانی با تشخص بالا دارند معمولا امتیازات بالاتری در انتهای فصل کسب می کنند. مربیانی که بردن به هر قیمت را نمی پذیرند. یا بهتر است بگوییم این مربیان به سلامت بودن تیم شان اهمیت می دهند.
مربیانی که در مصاحبه های قبل و بعد از بازی انواع و اقسام ایرادها و بهانه ها را میآورند احتمالا از کمبود تشخص لازم برخوردارند.
شاید دیده اید برخی از مربیان بزرگ دنیا بعد از باخت حتی جمله ای کوتاه در مورد داور بازی نمی گویند و اشتباهات موجود را خود به گردن می گیرند. حالا در فوتبال ما چطور انتظار داریم بازیکن آکادمی فوتبال یاد بگیرد که به داوری اعتراض نکند، تا داور سوت نزده نخواهد که با 100 درصد سرعت به سمت داور بیاد، مربی در کنفرانس خبری به زمین و زمان خرده بگیرد و با پررویی تمام باخت را به گردن، تیم داوری، برنامه ریزی فدارسیون، زمین بازی و توپ بازی بیاندازد.
اخلاق گرایی حلقه ی مفقوده ای که حالا و حالاها نبودش در فوتبال ایران چه در سطح لیگ برتر و چه در سطوح دیگر به چشم میخورد و دردی است که درمانش نیاز به سال ها صبر و صبر کردن دارد. تا شاید باندهای فاسد و غیراخلاقی دست از این فوتبال زیبا بردارند. اخلاق گراها صادق هستند. متاسفانه در فوتبال پایه و بخصوص در آکادمی ها و مدارس فوتبال البرز اخلاق گرایی بسیار کم مشاهده میشود و بیشتر مدیران مدارس فوتبال تنها به پول و گرفتن شهریه توجه میکنند.
نبود اخلاق گرایی در تیم های مطرح فوتبال ما چیزی است که حتما شما هم شنیده اید، مدیران آکادمی استقلال و پرسپولیس هر ساله تغییر می کنند و در طی همان مدت کم سعی می کنند تا پول های ذخیره شده در بانک خود را چندین برابر کنند.
امیدوارم این نوشته تاثیری هر چند کوچک بر روی مربیان ایرانی داشته باشد.
من سعید رنجبر هستم یکی از مربیان عاشق فوتبال در ایران، مربی ای که سعی در یادگیری هر چه بیشتر دارد. امیدوارم از این 6 عاملی که در این مطلب آوردم روز به روز در خودم بیشتر شاهدش باشم.
در سال 99 مدرسه فوتبال من راه اندازی خواهد شد. خوشحالم میشوم اگر شما هم عاشق فوتبال هستید با من همراه شوید و فرزندان خود را در آکادمی و مدرسه فوتبال من ببینید.
پاسخ دهید
برای ارسال نظر باید وارد شوید.