گائل کلیشی از دوران مربیگری خود و تجربیات ارزشمند زیر نظر پپ گواردیولا، پلگرینی و مانچینی می گوید
جزئیات مهم است
گائل کلیشی مدافع فرانسوی سابق منچسترسیتی
من به عنوان یک جوان 18 ساله در سال 2003 به آرسنال پیوستم. زمانی که در سال 2011 با منچسترسیتی قرارداد امضا کردم، فوتبال تغییر کرده بود.
تمرکز بیشتری روی جزئیات بود. داشتیم می دیدیم که یک بازیکن می تواند با توپ تفاوت ایجاد کند، اما بدون توپ کار را برای تیمش سخت کند. خارج از مالکیت، ممکن است زمین کافی را نپوشانند یا در موقعیت مناسب قرار نگیرند.
من همیشه از آن دسته بازیکنانی بودم که می خواستم بدانم چگونه تیم می تواند بهتر شود. در سیتی یاد گرفتم که از دفاع لذت ببرم. می دانستیم که اگر 20 دقیقه مانده به پایان 1-0 جلو باشیم، گل نمی خوردیم.
منچسترسیتی بهترین رکورد دفاعی در لیگ برتر را در هر یک از سه فصل کامل روبرتو مانچینی به عنوان سرمربی داشت.
جولئون لسکات، وینسنت کمپانی، میکا ریچاردز، پابلو زابالتا و الکساندر کولاروف را داشتیم. سرمربی، روبرتو مانچینی، مدافعانش را با وادار کردن ما به کار علیه شش یا هفت بازیکن آماده می کرد.
او گفت: بچه ها، همانطور که ما فوتبال بازی می کنیم، روی شما به عنوان یک دفاع عقب 4 نفره حساب می کنیم. منظور او این بود که ما باید بتوانیم با تعداد کمتری از افراد در انتقال مقابله کنیم.
روبرتو اینطور توضیح می دهد: “اگر می خواهیم در آینده موقعیت ایجاد کنیم، بهترین بازیکنان ما به آزادی نیاز دارند تا توپ را بدون مشکل از دست بدهند.”
او روی ما کار می کرد که در دفاع مقابل شش یا هفت نفره، به همان اندازه راحت باشیم که باید در برابر سه یا چهار نفر دفاع می کردیم.
“من می خواهم بازیکنانم باورم کنند، به حرف من اعتماد کنند، به آنچه من از آنها می خواهم اعتماد کنند.”
ارتباط او مهم بود. اگر مدیرتان شما را چهار در مقابل سه در حال انتقال رها کرد و دلیل آن را توضیح نداد، از آنها سوال میپرسید. اما اگر دلیل آن را توضیح دهند، راحت تر می توانید آن را بپذیرید. شما واقعاً می توانید احساس غرور کنید که مدیر آنقدر به شما اعتقاد دارد که از شما می خواهد اینطور دفاع کنید.
لحظه ای بود که فکر کردم: “ارتباط یعنی مدیر بودن.” این به این معنی نبود که همه بازیکنان خوشحال بودند یا موافق بودند، اما حداقل او بازیکنان خاصی را تحت تأثیر قرار داد که چرا این کار را انجام می دهد.
احساس می کردم آنقدر قوی بودم، آنقدر مطمئن بودم که قرار نیست تسلیم شویم. وقتی با کلین شیت به رختکن برگشتیم، لحظه غرور آفرینی بود.
حالا من خودم به عنوان یک مربی میخواهم بازیکنانم باور داشته باشند، به حرف من اعتماد کنند و به آنچه از آنها میخواهم اعتماد داشته باشند.
تحت هدایت مانچینی، کلیشی در فصل قهرمانی سیتی در فصل 2011/12، 28 بازی را آغاز کرد، از جمله بردی حیاتی بر منچستریونایتد.
در آوریل 2012، منچستریونایتد با 6 بازی مانده به پایان، 8 امتیاز از سیتی فاصله داشت. ما یک جلسه تیمی داشتیم که روبرتو به ما گفت: “بچه ها، من به شما دروغ نمی گویم – هشت امتیاز فاصله بسیار زیادی است.
اما روشی که ما بازی کردیم، مطمئنم که این کار را انجام خواهیم داد. من فردا به مطبوعات می گویم که عنوان قهرمانی برای منچستریونایتد تمام شده است. اما بچه ها، بین ما اینجا فرق میکند، ما هر بازی را انجام می دهیم تا این فاصله را کم کنیم و آن جام را ببریم. ما انجامش خواهیم داد.”
شما می توانید یک ارتباط دهنده عالی باشید، اما به یک برنامه بازی مناسب و بازیکنان با کیفیت نیز نیاز دارید. اگر همه به رهبر ایمان داشته باشند و از او پیروی کنند، می توانید چیزهایی را رقم بزنید. در سیتی، این همان چیزی است که در سال 2012 اتفاق افتاد. نتیجه نهایی فوق العاده بود، قهرمانی در لیگ برتر در آخرین لحظات فصل.
“همیشه مدیریت تیمی با این همه کیفیت آسان نیست. شما باید برخی را روی نیمکت بگذارید.”
برای من، مانچینی یک ارتباطگر عالی بود که میدانست چگونه از بازیکنانش بهترین استفاده را ببرد. اما برخی نسبت به سخنان او واکنش متفاوتی نشان دادند و در برخی مواقع مقداری مانع زبانی وجود داشت.
انگلیسی او خوب بود، اما شگفت انگیز نبود. وقتی کمی عصبانی بود، تند صحبت میکرد و آنچه را که احساس میکرد میگفت، شاید از کلماتی استفاده میکرد که اگر انگلیسیاش عالی بود، نمیگفت. فکر میکنم با روبرتو، مانع زبانی میتواند یک مکالمه عادی را به چیزی جوشآور تبدیل کند، مانند حادثهای با کارلوس توز در زمانی که ما در بایرن بازی میکردیم.
آن تیم سیتی بازیکنان شگفت انگیزی داشت: داوید سیلوا، یایا توره، سمیر نصری، سرخیو آگوئرو، ادین ژکو. ما آنقدر ویژگیها داشتیم که حتی وقتی یک بازی بسته و دفاعی از حریف میشد، میتوانستند موقعیتها را به صورت جداگانه باز کنند.
مدیریت تیمی با این همه کیفیت همیشه آسان نیست، زیرا باید تعدادی را روی نیمکت بگذارید. این باعث ایجاد تنش در گروه می شود و شما باید با آن مقابله کنید. چگونه میخواهید آن دسته از افرادی را مدیریت کنید که احساس میکنند به دلیل داشتن کیفیت، لیاقت بازی کردن را دارند، زیرا واقعاً سخت کار کردهاند و با این حال تصمیم میگیرید که آنها بازی نکنند؟
روبرتو با این کار واقعاً خوب بود. خوشحال بودم که اغلب در بزرگترین بازی ها بازی می کردم. وقتی با تیمی بازی می کردیم که نیاز داشتیم بیشتر حمله کنیم، او با کولاروف بازی می کرد.
گاهی اوقات احساس می کردم که این عادلانه نیست و شایسته این شانس هستم که یک بازیکن تهاجمی باشم
در آن بازی ها او به من گفت: ما دو مدافع چپ داریم. احتمالا شما مدافع بهتری هستید. شما تعادل بیشتری برای ما به ارمغان می آورید، احتمالاً توپ های کمتری را از دست می دهید و خونسرد هستید.
اما زمانی که به گل نیاز داریم و نیاز به حمله داریم، من معتقدم که کلاروف بهتر از شماست. اگر به تقویم نگاه کنید، معمولاً بازیهایی را انجام میدهید که مردم در آن تماشا میکنند، زیرا بازیهای مهمی هستند.»
این حقیقت بود. تنها چیزی که در پاسخ گفتم این بود: «ممنون از توضیحت. من به کارم ادامه می دهم و سعی می کنم تا جایی که ممکن است خوب عمل کنم.» ارتباط از این طریق ارتباطی پیشرو و مثبت است.
روبرتو در سال 2013 رفت و مانوئل پلگرینی وارد شد. وقتی چشمانداز، برنامهای دارید، باید به آن پایبند باشید و من فکر میکنم هیئت مدیره سیتی قبلاً پپ گواردیولا را در ذهن داشت. آنها می دانستند که به زودی پپ را خواهند گرفت، بنابراین تصمیم گرفتند بعد از مانچینی به سراغ پلگرینی بروند.
مانوئل پلگرینی در نوامبر 2014، سیتی را به پیروزی 3-2 در لیگ قهرمانان اروپا مقابل بایرن مونیخ تحت هدایت پپ گواردیولا هدایت کرد.
باشگاه می توانست به دنبال هر مربی باشد، اما آنها به دنبال شخصی بودند که به فلسفه پپ نزدیک بود و لیگ اسپانیا را می شناخت. آنها مدیری می خواستند که تهاجمی بازی کند و تیمش گل بزند.
اگر به سراغ فردی مانند ژوزه مورینیو بروید، میدانید که او بازیکنان خاصی را میخواهد که متناسب با سبکی باشند که او را به موفقیت برسانند. و با انتخاب مورینیهو باید کل تیم را تغییر دهید، زیرا این دیدگاه مشابهی از فوتبال نیست.
این خیلی هوشمندانه بود. سیتی پول دارد، اما نحوه اداره باشگاه از لحظه ای که من با آنها امضا کردم، استثنایی بوده است.
“با پلگرینی، ما ماجراجویانه بودیم که به جلو می رفتیم. این جریان بیشتر بود، فوتبال آزادانه”
آنها فکر می کنند سه یا چهار پنجره نقل و انتقالات در پیش است. آنها از رها کردن بازیکن اصلی خود نمی ترسند، زیرا می دانند که در نهایت باید او را جایگزین کنند. آنها ترجیح می دهند داستان را قطع کنند، کسی را بیاورند و دستگاه را ادامه دهند.
پلگرینی فوتبال روان تری را به ارمغان آورد. تیم های او به زدن گل های زیاد معروف بودند و ما در سال 2014 با او قهرمان لیگ شدیم.
پلگرینی و روبرتو بازیکنان اصلی مشابهی مانند یایا توره و داوید سیلوا داشتند، اما تغییری رخ داد. کوین دی بروین وارد شد و فرناندینیو هم آمد.
با پلگرینی، ما در ادامه ماجراجویی بودیم. مانچینی به من میگفت: «به جلو برو، چون وقتی داوید یا سمیر [نصری] توپ را در اختیار دارند، باید دفاع کناری را با خودت ببری، تا آنها بتوانند با یایا و آگوئرو ترکیب شوند و به محوطه جریمه برسند. اما من همچنین به شما نیاز دارم که وقتی توپ را از دست میدهیم برای دفاع حضور داشته باشید.»
با پلگرینی، فوتبال آزادتر و روان تر بود. وقتی با پلگرینی قهرمان شدیم 102 گل زدیم.
سال آخر من در سیتی اولین فصل حضور پپ گواردیولا در این باشگاه بود. من در یک فصل بیشتر از هر مربی سیتی برای او بازی کردم. اما من احساسات متضادی در مورد آن سال با پپ دارم.
“افرادی که عاشق تجزیه و تحلیل بازی ها هستند، می توانند درباره تاکتیک های PEP کتاب تهیه کنند”
من به خاطر چیزهایی که از او یاد گرفتم سپاسگزارم، اما ای کاش می توانست بیش از یک فصل باشد. او جرقه ای در نگاه من به فوتبال زد و باعث شد که من حتی بیشتر یاد بگیرم.
وقتی الان فوتبال تماشا میکنم، نمیتوانم از چیزهایی که دیدهام و از پپ یاد گرفتهام فاصله بگیرم. همه اینها در یک کلمه جزییات خواهد بود.
پپ همه چیز در مورد جزئیات است.
هر طور که بخواهید بازی کنید – بدون توجه به ایده ها، دیدگاه شما، عشق شما به یک روش خاص بازی – جزئیات شما را به آنجا می برد.
به عنوان یک بازیکن، من همیشه در رأس جزئیات بودم. من هرگز خودم را به عنوان یک بازیکن موفق به حساب نمی آوردم. من همیشه باید سخت کار می کردم و در اوج بازی خود، در داخل و خارج از زمین بازی بودم. پپ به من گفت: “به انجام کارهای دقیق ادامه بده، زیرا جزئیات تو را به آنجا می برد.” دیدن این در عمل شگفت انگیز بود.
افرادی که عاشق تجزیه و تحلیل بازیها هستند، میتوانند درباره تاکتیکهای پپ و روشی که او در ترکیب تیمش دگرگون میکند، کتاب بسازند. اما برای من، سه نمونه عالی از تمرکز او بر جزئیات وجود داشت.
اول قانون دو کیلویی او. اگر دو کیلو بیشتر از وزنی بودید که او بیشترین وزن شما را در نظر می گرفت، تمرین نکرده اید. در فوتبال همیشه می شنوید که مدیران می گویند: “اگر اضافه وزن دارید، تمرین نمی کنید.” در نهایت، اگر بازیکن مهمی باشد، قانون به زیر فرش کشیده می شود، زیرا آنها به آن بازیکن نیاز دارند.
با پپ، اگر بعد از اتمام کار سخت و غذای مناسب پیش فصل، دو کیلو بیشتر از وزن خود بودید، با تیم تمرین نمی کردید. بازیکنانی را دیدم که دو هفته تمرین نکردند.
“من متوجه شدم که پپ و کارکنانش با هم صحبت می کنند و متوجه تمام این جزئیات شده اند.”
دوم، در پیش فصل مربی بدنسازی او به من گفت: “اعدادی که شما در هر جلسه تمرین ثبت می کنید شگفت انگیز هستند.” “عالی، این یکی از ویژگی های اصلی من است.” و او گفت: “اما شما همان اعداد و ارقام دنی آلوز را انجام می دهید.”
در آن زمان آلوز 33 ساله بود و من 31 ساله. بنابراین گفتم: “باشه، خوب است.” سپس او گفت: “نه، من در مورد دنی آلوز 8 سال پیش صحبت می کنم، با پپ در بارسلونا.
وقتی مدیر هستید، باید تفویض اختیار کنید. شما باید کارکنان خود را به همان اندازه که هستید، مهم کنید. با آن مکالمه، متوجه شدم که پپ و کارکنانش با هم صحبت می کنند و متوجه تمام این جزئیات شده اند.
آنها نگاه میکنند که چه کسی اول صبحانه رسید و چه خورد. آنها به شما نمی گویند متفاوت غذا بخورید، اما اگر درست غذا نخورید به آنها می گوید که ذهنیت درستی برای عملکرد در تیم آنها ندارید.
آنها همچنین به دنبال این هستند که چه کسی از نظر دوندگی عملکردی داشته است، چه کسی از نظر از دست دادن توپ عمل کرده است. آنها به تک تک بخش ها نگاه می کنند و می خواهند همه در آن حضور داشته باشند.
مثال سوم زمانی بود که بعد از یک تمرین گذرا 40 ثانیه استراحت آبی داشتیم، قبل از اینکه مجبور شویم با مربی بدنساز شروع کنیم. او در زمین دیگری بود و منتظر بود تا همه بازیکنان دور هم جمع شوند تا بتواند تمرین را توضیح دهد. پپ در آن استراحت آبی من را به کناری برد و شروع به صحبت با من کرد.
“در آن لحظه، پپ نشان داد که مدیر بودن چیست. دیدن آن زیبا بود”
میدانی، وقتی توپ را در آنجا دریافت کردی، میخواهم بتوانی این کار را انجام دهی، زیرا اگر این کار را انجام دهی، آن را در آنجا خلق میکنی.» او به قدری مشتاق توضیحاتش بود، و من آنقدر درگیر آن بودم که زمان از استراحت 40 ثانیه ای گذشت.
مربی بدنسازی به ساعتش اشاره کرد و فریاد زد: «پپ! الان وقت من است، شما بعد از آن صحبت کنید.» پپ به من نگاه کرد و گفت: “باشه برو و بعد از تمرین با تو صحبت خواهم کرد.”
حالا، همه می دانستیم که پپ مرد اصلی، و رئیس است. اما همان جا، جلوی همه، کارکنانش را در یک سطح قرار داد. پیام واضح بود: اگر با کارکنان من سر و کله بزنید، مثل این است که با من سر و کله بزنید.
کلیشی در آگوست 2023 به عنوان کمک مربی زیر 21 سال فرانسه منصوب شد. او همچنین در تیم مردان فرانسه در المپیک 2024 پاریس در فدراسیون فوتبال فرانسه به تیری آنری کمک خواهد کرد.
به عنوان یک رهبر باید بتوانید تفویض اختیار کنید، زیرا نمی توانید همه کارها را انجام دهید. باید روی چیزهایی که مهم هستند تمرکز کنید، روی جزئیات تمرکز کنید. جزئیاتی که گاهی اوقات، به عنوان یک مدیر، نمی توانید ببینید. در آن لحظه، پپ نشان داد که مربی بودن چیست. دیدنش قشنگ بود
من نمی توانستم از دوران حضورم در سیتی بیشتر از این بخواهم که از روبرتو مانچینی، مانوئل پلگرینی و سپس پپ گواردیولا یاد بگیرم. این یک نعمت بود.
اکنون، زمانی که کار مربیگری خود را با کمک تیری آنری در تیم زیر 21 سال فرانسه آغاز می کنم، آینده بسیار هیجان انگیز است. گائل کلیشی
باشگاه و مدرسه فوتبال درفک البرز، به عنوان بهترین مدرسه فوتبال کرج تلاش دارد تا همگام با تمرینات بهترین آکادمی های فوتبال دنیا جلو رفته و استعدادهای بهتری را به فوتبال ملی و باشگاهی ایران معرفی کند. شما نیز می توانید عضو باشگاه درفک البرز شده و در مسیر حرفه ای شدن قدم بردارید.
پاسخ دهید
برای ارسال نظر باید وارد شوید.