یادگیری فوتبال از طریق هرج و مرج

یادگیری فوتبال از طریق هرج و مرج
مشاوره مربیگری
توسط سعید رنجبر
وقتی به مربیگری فکر می‌کنم، دو جمله به ذهنم می‌رسد: «تا زمانی که یادگیری در جریان نباشد، آموزش وجود ندارد» و «فوتبال هرج و مرج است؛ مربیگری سازمان‌دهی هرج و مرج است».

 

من می خواهم به این موضوع بپردازم که مربیگری در واقع چیست.

ممکن است برای برخی بدیهی به نظر برسد، اما وقتی کمی عمیق‌تر شوید، چیزهای بیشتری پشت آن وجود دارد.

وقتی به مربیگری فکر می‌کنم، دو جمله به ذهنم می‌آید: “تا زمانی که یادگیری در جریان نباشد، آموزش وجود ندارد” و “فوتبال هرج و مرج است؛ مربیگری سازماندهی هرج و مرج است”.

به نظر من مربیگری ترکیبی از این دو نقل قول است. موفق‌ترین مربیان می‌دانند که اگر نتوانند پیام‌های خود را به‌طور مؤثر منتقل کنند، بازیکنانی که آموزش می‌دهند یاد نمی‌گیرند. و اگر بازیکنان یاد نگیرند، هیچ آموزشی در جریان نیست – شما فقط یک جلسه را ارائه می دهید، نه مربیگری.

یک مربی باید این توانایی را داشته باشد که یک نکته پیچیده را از طریق یک عبارت کوتاه و به یاد ماندنی که تکرار می شود، به اشتراک بگذارد تا به بازیکنان – به ویژه جوان ترها – بهترین فرصت برای یادگیری را بدهد.

تکرار مهارت ها باعث ایجاد عایق در مسیرهای عصبی می شود که به طور موثر به بدن می آموزد که چگونه آن مهارت را اجرا کند.
یکی از راه‌هایی که من به‌عنوان یک مربی توسعه داده‌ام، فیلم‌برداری و مرور جلساتم، و مطالعه موفقیت‌آمیز نکات مربیگری‌ام و اینکه آیا نتایج یادگیری تا پایان جلسه به دست آمده است یا خیر است.

و هرج و مرج چه؟ خوب، مربیگری سازنده فوتبال، قدردانی از هرج و مرج است که تمرینات مربوط به بازی را شامل می شود.

همه ما دوست داریم به خاطر بازیکنانمان بهترین مربی باشیم.
آیا هرج و مرج یک تمرین مربوط به بازی را به طور کامل می پذیریم؟

اینگونه درباره اش فکر کن. این ورزش در بهترین مکان های توسعه در جهان چگونه به نظر می رسد؟

بازیکنانی مانند لیونل مسی، رونالدینیو، دیگو مارادونا و پله همگی با بازی در زمین های کوچک با تعداد بازیکنان بیشتری در هر تیم بزرگ شدند، مثلاً در انگلیس. و این بازیکنان از نظر فنی ترین بازیکنان زمان خود هستند.

چیزی که این نشان می دهد این است که بهترین راه یادگیری یک بازیکن از طریق آزمون و خطا است
یادگیری – اشتباه کردن و اصلاح آنها.

این یک فرآیند کسب مهارت است که شامل عایق کردن مسیرهای عصبی توسط مغز با پروتئینی به نام میلین است. من در این زمینه متخصص نیستم، اما، طبق درک من، به همین دلیل است که هر چه یک مهارت را بیشتر تکرار کنید، در اجرای آن مهارت بیشتری پیدا می کنید – هر بار که مهارت را به طور مؤثر اجرا می کنید، مسیرهای عصبی عایق تر می شوند.

این چه معنایی برای نحوه مربیگری ما در جلسات خودمان دارد؟

“اگر بازیکنان یاد نگیرند، شما در حال برگزاری یک جلسه هستید، نه مربیگری…”

خب، اتحادیه فوتبال و فلسفه DNA انگلستان آن بر مالکیت بازیکن و آزمون و خطا در جلسات است، که من شک ندارم که ارزشمند است.

اما من همچنین معتقدم، به عنوان مربی، می‌توانیم از هرج و مرج برای سازماندهی جلساتی استفاده کنیم که به ما امکان می‌دهد آنچه را که نیاز داریم را مربیگری کنیم، در حالی که به بازیکنان خود فرصت کافی برای امتحان کردن، اشتباه کردن و سپس تصحیح آن‌ها را می‌دهیم تا به مغزشان اجازه دهیم مسیرها را به‌طور مؤثری برای آن مهارت خاص میلین کنند.

از مشاهداتی که از بهترین مربیان و معلمانی که می‌توانستم تماشا کنم، و برخی تحقیقات در مورد چگونگی ایجاد مهارت‌ها انجام داده‌ام (بیشتر از The Talent Code، نوشته دانیل کویل گرفته شده است)، متوجه شده‌ام که مربیان مؤثر به بازیکنان اجازه می‌دهند تا در حالت طبیعی بازی کنند. هرج و مرج بازی، اما با یک قطعه ارتباط کوتاه و تیز مداخله کنید که نکات مربیگری را که در یک تمرین سازماندهی شده تر بیان شده است، اصلاح یا تقویت می کند.

سپس به بازیکنان این فرصت داده می شود که مهارت را با تکنیک صحیح دوباره امتحان کنند و بنابراین می توانند مهارت را از طریق تکرار به دست آورند.

من معتقدم مربیگری از طریق سازماندهی هرج و مرج بازی به گونه ای انجام می شود که بتوانیم به طور مؤثر آموزش دهیم و به بازیکنان اجازه دهیم آنچه را که به آنها یاد می دهیم بارها و بارها امتحان کنند – “تکرار از طریق رقابت” – با عبارات کوتاه اضافه شده که قبلاً به آنها اشاره شد. تکنیک درست یا ستایش.