الگوی رفتاری مردانه یا زنانه،کدام مناسب تر است؟

در بخش اول مقدمه ای از استریوتایپ و اثر هاله ای عنوان کردم،و گفتم که امکان دارد فردی زن باشد،اما الگوی رفتاری مردانه داشته باشد و ممکن است مدیری مرد باشد و الگوی رفتاری زنانه داشته باشد.

قبل از مطالعه ی این بخش لطفا نوشته ی قبلی را از اینجا بخوانید.

در بخش دوم قرار بود تا در مورد ویژگی های رفتاری هر یک از دو الگوی مردانه و زنانه صحبت کنیم.

گفتیم الگوی رفتاری مردانه موقعیتی نگاه میکند،یعنی اگر شما امروز تازه وارد شرکتی شده اید،در نگاه همکار با سابقه ای که چندین سال در آن شرکت حضور داشته است،از سطح پایین تری برخوردار هستید.ممکن است که سطح تحصیلات شما و سوابق کاری شما در جای دیگری نشان از پختگی شما داشته باشد،اما همین که دیرتر به این سازمان اضافه شده اید،در نگاه همکارتان پایین تر از او قرار میگیرید.

شاید نگاه های دیگری نیز نشان دهنده ی این الگوی رفتاری باشد،مثلا در سازمانی که زمان حضور در شرکت مهم است،ممکن است مدیرتان با این لحن با شما صحبت کند،که چقدر دیر آمدی سر کار،نمیومدی سنگین تر بودی.

در مقابل الگوی رفتاری زنانه میگوید چقدر دیر به سر کار آمدی ،احساس کردم اتفاق بدی برایت افتاده است یا ماشینت تصادف کرده.

الگوی رفتاری زنانه میگوید ممکن است که من سالها زودتر در این شرکت حضور داشته باشم،اما آنچه امروز مهم است،روابط کاری من با همکار جدید است.

الگوی رفتاری مردانه به کمیت اهمیت میدهد،یعنی اگر شما چندین سال بعنوان شرکت همکار در پروژه های عمرانی با شرکت دوست خود قرارداد داشته اید و پس از سالها انجام موفقیت آمیز تعهد خود،امسال نتوانسته اید انتظارات شرکت دوست خود را برآورده کنید،آنها بدون توجه به سالها همکاری با شما،روابط خود را با این بهانه قطع خواهند کرد.

  • مثالا دیالوگ زیر را در نظر بگیرید:محسن مدیرعامل شرکت الف به امیر مدیر شرکت ب میگوید.امیر جان ما چند سالی است که با هم در پروژه های مختلف همکاری داشته ایم،اما شما امسال نتوانستید به تعهدات خود عمل کنید،پس این حق را به شرکت ما بدهید که دیگر به همکاری با شما ادامه ندهد.
  • امیر در پاسخ میگوید:ولی این چند سال همکاری ما چه میشود؟محسن پاسخ میدهد که ما حق داریم ،بخاطر ضعف شما ،با طناب شما به چاه نیافتیم.

در الگوی رفتاری زنانه چطور میشود به این دیالوگ نگاه کرد.فرض کنید خانم یا آقای حمایتی با همین مشکل بالا مواجه شده باشد.آیا تصمیم گیری او همانند آقای محسن مدیر شرکت الف است؟باید گفت خیر.

در واقع این الگوی رفتاری به کیفیت رابطه اهمیت میدهد.آنها میگویند ما چندین سال با هم همکاری داشته ایم و از این همکاری ها رضایت داریم،اما اینبار که برخلاف همیشه تعهدات صورت نگرفته است،نمیتوانیم چشمان خود را بر روی گذشته ی موفق شرکت همکار ببندیم ،پس به آنها فرصت میدهیم.

فوربس نیز در مطلب کوتاهی به تفاوت الگوی رفتاری مردانه و زنانه اشاره داشته است که خواندن آن کمک میکند به درک بهتر آنچه من اینجا میگویم.امروز هوش هیجانی عامل بسیار مهمی در موفقیت کاری،روابط با همکاران،رهبری تحول گرا است . همینطور مدیریت بر دل ها که از ترس به من مدیر احترام نگذارند ،بلکه انقدر من را دوست داشته باشند که در صورت برکناری از صندلی مدیریت سازمان،باز هم احترام سابق را داشته باشم.

تا حالا دید همکار سابقی که بعد از چند سال خدمت ،بازنشسته میشود و روزی تصمیم میگیرد که برگردد به شرکت و خاطرات خودش را زنده کند.بعد که میبیند کسی جای او نشسته است،حالش گرفته میشود،اونیکه هوش هیجانی دارد،شعور بالایی دارد،تا زمانیکه آن فرد بازنشسته در سازمان است ،پشت میز سابق او نمی نشیند تا حس او خراب نشود.

امروز مدیریت مشارکتی از همین الگوهای رفتاری زنانه گرفته شده است.

اما سوالی وجود دارد که باید پاسخ داد.آیا همواره باید الگوی رفتاری ما زنانه باشد؟

واقعیتش نه،ما باید متناسب با موقعیتی که در آن هستیم الگوی رفتاری خودمان را انتخاب کنیم.مثلا اگر شما به یک بحرانی برخورد کرده باشید ،مدیریت بحران تصمیم گیری در لحظه را طلب میکند،پس شما نمیتوانید در یک الگوی رفتاری زنانه و مشارکتی مدیریت بحران را به خوبی هدایت کنید.

در برخی مواقع نیز حتما الگوی رفتاری زنانه جواب میدهد،مثل مدیران ژاپنی که جلوی صدها دوربین زانو میزنند و بخاطر نقص فنی محصولات خود از همه عذر خواهی میکنند،چرا که نگاه آنها ارزش گرا است.

  • در پایان توصیه میشود که الگوی رفتاری زنانه بهتر است و شایدبهتر است  قبل از انتخاب الگوی رفتاری مناسب،به فرهنگ سازمان و افرادی که در مقابل ما قرار میگیرند توجه داشته باشیم.

پاسخ دهید