یک روبان 5 دلاری بعلاوه یک جایزه 20 دلاری، ارزشش از جایزه 25 دلاری بیشتر است

کمتر دانشجوی مدیریت خوانده وجود دارد که تئوری x و y مک گریگور را نخوانده باشد یا در کلاسها در موردش بحث نکرده باشد.

تئوری x درباره ی کارکنانی بود که خیلی علاقه ای به کار نداشتند، پاداش های بیرونی برای آنها ارزشمند بود، همواره کنترل ها از بالا به پایین بود و اگر فرصتی برای کارکنان بوجود می آمد از زیر کار شانه خالی می کردند. و ترس از تنبیه عاملی مهم برای کار کردن آنها بود.

تئوری y برخلاف تئوری x بیشتر نگاه مثبت به کارکنان داشت.

اینکه آنها از کار کردن لذت می برند، پاداش های درونی مثل ارزشمند بودن برای آنها بسیار مهم بود و اینکه توفیق فردی را بعنوان عاملی برای دستیابی به اهداف سازمانی می دانستند.

اما چرا تئوری x وy را مطرح کردم؟ بدلیل نگاهی که در مورد تعهد به کمک کردن در سازمانها میان کارکنان وجود دارد، شاید این تئوری بسیار مناسب باشد.

شرکتهای زیادی مثل ساوت وست، گوگل، تری ام تعهد کارکنان به کمک کردن به یکدیگر را بسیار ارزشمند میدانند. شاید بدلیل ماهیت کسب وکارشان باشد، شاید فرهنگ سازمان آن را در بدنه ی سازمان جا انداخته است.

شرکتهای هم هستند که دلیلی ندارد کارکنانشان به یکدیگر کمک کنند، چرا که بیزینس و صنعتی که در آن هستند، پاداش های فردی را در نظر می گیرند، همانند کسانیکه فروش تلفنی دارند.

اما وقتی به جنبه های انسانی کار در شرکتهایی که موفقیت فرد به موفقیت گروه وابسته است نگاه می کنیم، اینجاست که به ارزش کار مک گریگور و تئوری y  پی میبریم. 

که انسانها دوست دارند ارزشمند باشند، به کار تیمی علاقه دارند( البته با احترام به درون گراها) و دوست دارند در کنار اینکه کاری را به درستی انجام می دهند، پول و شهرت و فرصت برای موفقیت را نیز بدست بیاورند.

  • به همین دلیل است که پول همیشه در خدمت انگیزه هاست، اما همه چیز نیست. 

یک روبان 5 دلاری به همراه یک جایزه 20 دلاری، ارزشمند تر از یک جایزه 25 دلاری است. چرا که اولی در کنار پول به احساسات و معنویت نیز توجه کرده است.

پاسخ دهید