تمرکز بر چالش بیرونی یا حفظ قدرت درونی؟

سال ها قبل در جنگ ترموپیل میان ایران و یونان که فیلم سیصد براساس آن و به شکل ناجوانمردانه ساخته شد، فرهنگی در میان سپاهیان اسپارتان وجود داشت و آن حفظ سپرشان بود.

اگر در جنگ کلاهخود و زره خود را از دست میدادند، میتوانستند به راحتی به زندگی عادی ادامه دهند، اما اگر سپر خود را از دست میدادند، از تمامی حقوق شهروندی محروم می شدند.

دلیل این موضوع بر می گردد به احساس تعهد به کل سپاه. وقتی کلاهخود و زره خود را از دست میدادند بیشتر جنبه ی حفاظت شخصی بود، اما زمانیکه سپر خود را از دست میدادند، در واقع امنیت گروه و سپاه را به خطر می انداختند.

همین مورد در سازمانها نیز صادق است. مفاهیم ارزشمندی را میشود از سپاه و ارتش برای یک سازمان کسب کرد.

آنچه باعث پایداری یک سازمان در بلند مدت می شود، نه خدمات و نه محصولات آن سازمان است، بلکه تعهدی است که کارکنان یک سازمان نسبت به یکدیگر دارند.

بسیار میشنویم که سازمانها معمولا آنچه برایشان رخ میدهد را بیشتر به عوامل بیرونی نسبت میدهند، اما این درون یک سازمان است که باید محدوده ی امن را برای کارکنانش ایجاد کند و رهبر یک سازمان نقش تعیین کننده را ایفا میکند.

سایمون سینک(simon sinek)  که دو کتاب ارزشمند در مورد رهبری دارد. کتاب اول در مورد شروع کردن با چرا، که سخنرانی ارزشمند آنرا میتوانید از اینجا مشاهده کنید، و کتاب رهبران آخر غذا می خورند، به نقش تعیین کننده رهبران در آینده سازمان ها اشاره میکند، اینکه دنیای امروز بیشتر از آنکه نیازمند پرورش مدیران باشد، نیازمند تربیت رهبران است.

سینک می گوید: آنچه برای یک سازمان اهمیت دارد، کنترل درونی در سازمان است، چالشهای بیرونی قدرت تمرکز بر شایستگی های درونی را از سازمانها می گیرد.

در آینده بخش هایی از این کتاب را مرور خواهیم کرد.

می توانید نسخه انگلیسی کتاب رهبران آخر غذا می خورند را از اینجا دانلود کنید.

پاسخ دهید