انقلاب در دوره بندی تاکتیکی فوتبال (چگونه از علم پیچیدگی و تفکر سیستمی در فوتبال استفاده کنیم) | FCDORFAK

باشگاه و مدرسه فوتبال درفک البرز به عنوان یکی از بهترین آکادمی های فوتبال ایران و البرز تلاش دارد، تا همگام با بهترین تمرینات روز فوتبال دنیا، استعدادهای خوبی را به فوتبال ملی و باشگاهی معرفی نماید.

در این نوشته با هم مروری کوتاه در مورد یکی از با اهمیت ترین نکات آموزشی در فوتبال خواهیم داشت.

با مقالات دیگر درفک نیز همراه باشید.

دوره بندی تاکتیکی یک روش آموزش فوتبال است که حدود 35 سال پیش توسط Vítor Frade استاد علوم ورزشی دانشگاه پورتو در پرتغال ایجاد شده است. این روش اکنون یکی از متداول ترین و کاربردی ترین متدهای آموزشی
در سطح جهان می باشد..
ژوزه مورینیو مدافع اولیه این روش مربیگری و یکی از اولین مربیانی بود که موفقیت این روش را اثبات کرد. وی از سال 2002 تا 2004 ، به عنوان سرمربی تیم FC.PORTO را به دو قهرمانی در لیگ پرتغال ، یک قهرمانی در لیگ اروپا و یک قهرمانی در لیگ قهرمانان اروپا رساند. مورینیو از آن زمان به بعد در تیم های سطح اول انگلستان، ایتالیا و اسپانیا به مربیگری پرداخته و به موفقیت های قابل توجه داخلی و اروپایی دست یافته است.
در حالی که آقای خاص مشهورترین طرفدار دوره بندی تاکتیکی است، این روش آموزشی همچنین با موفقیت توسط آندره ویلاش-بواش، برندان راجرز، نونو اسپیریتو، مارکو سیلوا، کارلوس کاروالهال، ویتور پریرا و لئوناردو ژاردیم به اجرا گذاشته شده است.

دوره بندی تاکتیکی در فوتبال به چه معناست؟

دوره بندی تاکتیکی یک روش آموزشی است که از مطالعه علوم پیشرفته و رشته های مختلف مربوط به فوتبال از جمله علم اعصاب، نظریه پیچیدگی، نظریه آشوب، نظریه سیستم ها، فیزیولوژی، روانشناسی، هندسه فراکتال و جامعه شناسی ناشی شده است. در تمام این جنبه های در نظر گرفته شده، بازی فوتبال با نگاهی جامع و با حفظ هویت پیچیده خود مشاهده می شود.

همانطور که از نام دوره بندی تاکتیکی پیداست، بعد تاکتیکی بعد اصلی بازی فوتبال است و ابعاد فیزیکی، تکنیکی و روانی مبتنی بر این بعد تاکتیکی وجود دارند. این دیدگاه بر خلاف تصور کلاسیک است، جایی که چهار بعد به طور جداگانه و با سطح اولویت نامشخص مشاهده می شدند.

علاوه بر این، کلمه دوره بندی به معنای سنتی آن استفاده نمی شود. در رابطه با دوره بندی بار فیزیکی آموزش، منظور دوره بندی آموزش اصول تاکتیکی در طول هفته است. این دوره بندی هفتگی اصول تاکتیکی مورفوسیکل نامیده می شود. یادگیری هفتگی برای روشی است که تیم می خواهد بازی کند.

*درک پیچیدگی بازی

دوره بندی تاکتیکی، تفکر تقلیل گرایانه فوتبال را به چالش می کشد؛ جایی که ابعاد مختلف بازی (فیزیکی، تکنیکی، تاکتیکی، روانی) به طور جداگانه آموزش می بینند. روش متعارف تفکیک ابعاد بازی از نظم منطقی بازی پیروی نکرده و یادگیری و آموزش بهینه را برای بازیکنان فراهم نمی کند. بازی فوتبال به طور طبیعی مبتنی بر هرج و مرج است. دو تیم از یازده بازیکن، یک توپ، هر تیم از یک دروازه دفاع می کند و سعی می کند روی دروازه دیگر گلزنی کند، همه این اتفاقات در حالی رخ می دهد که یک داور سعی در اجرای قوانین بازی دارد. هر تیم یک استراتژی دارد که چگونه بر نتیجه بازی تأثیر بگذارد و مجموعه ای از رفتارهای از پیش تعیین شده را بر اساس موقعیت های مختلف ایجاد می کند. هر تیم تلاش می کند قابل پیش بینی بودن حریف را در مقابل غیر قابل پیش بینی بودن خود به ارمغان بیاورد.

متغیرهای فوق الذکر سطح پیچیدگی چند لایه ای را به بازی اضافه می کنند و مشاهده اجزای مختلف به صورت جداگانه و بدون تغییر در هویت بازی غیرممکن است. به همین دلیل، عبارت ارسطو که کل از مجموع اجزای آن بزرگتر است در مورد بازی فوتبال و درک سطح پیچیدگی موجود در آن اعمال می شود.

*درک جزئیات درون ساختاری

در نظر گرفتن پیچیدگی های بازی و تلاش برای بازآفرینی ماهیت آشفته آن، لزوما به این معنی نیست که ما فقط 11در مقابل 11 را تمرین می کنیم.

زمان هایی وجود دارد که به عنوان مربی، باید جنبه های بازی را ساده کنیم تا بازیکنان نحوه برخورد با موقعیت های مختلف بازی را بهتر درک کنند. با این حال، وقی ساده سازی می کنیم، باید اطمینان حاصل نماییم که این کار را بدون از دست دادن عناصر مهم بازی، مانند پیچیدگی و هرج و مرج آن انجام میدهیم.

درغیر این صورت، ما به روشی آموزش می دهیم که مربوط به واقعیت های بازی نیست. وقتی نیاز به کار روی اصول کوچکتر بازی و مقیاس تیمی کوچکتر داریم، از تئوری فراکتال استفاده میکنیم. ما عناصر خاصی را کاهش می دهیم تا شرایط لازم را ایجاد کنیم، بدون اینکه نسبت به ماهیت اصلی تیم بی تفاوتی حاصل کرده باشیم.

متغیرهایی که می توانیم کاهش دهیم، شامل تعداد بازیکنان، منطقه بازی، مدت زمان اجراها، زمان استراحت بین اجراها، نحوه گلزنی و غیره هستند. با این حال، ما همیشه باید ماهیت آشفته و پیچیده بازی را حفظ کنیم)منظور از تاکید مداوم روی دو عنصر حفظ آشفتگی و پیچیدگی بازی؛ در مرحله اولیه و قابل فهم تاکید روی ماهیت فعال و پر از تنش بازی است؛ که در واقع موضوع؛ اجرای تمرینات SSG و زمین کوچک می باشد که انواع مختلف مهارت در آنها وجود دارد و ملغمه ای از پیچیدگی و آشفتگی قابل رویت بوده و مربی در چنین فضایی اقدام به ساخت نظم تاکتیکی مورد نظرش می کند. ساختمان سیسماتیک، میزان شدت تولیدی تیم و ارتباط اجرا با سبک بازی نیز دیگر عوامل اصلی هستند که هنگام ساده سازی و کوچک کردن تمرینات باید حفظ کنیم.

در این مورد Vitor Frade بیان می کند اگر یک بطری آب داشته باشیم و آب را در یک فنجان بریزیم، چیزی در ماهیت ماده آب تغییر نمی کند، فقط مقدار کمی در فنجان داریم

*دو ماتریس دوره بندی تاکتیکی

دوره بندی تاکتیکی از یک ماتریس مفهومی (مدل بازی)و یک ماتریس آموزشی (اصول روش شناختی) تشکیل شده است. مهم این است که هر دو ماتریس به طور مداوم با یکدیگر همکاری می کنند زیرا ما همیشه به دنبال این هستیم که همان راهی را که می خواهیم بازی کنیم آموزش دهیم.

*2 ماتریس دوره بندی تاکتیکی:
ماتریس مفهومی و آموزشی

ماتریس مفهومی
ماتریس مفهومی با ایده بازی مربی مشخص می شود. ایده بازی نوعی مشاهده مربی از بازی، سبک بازی ترجیحی آنها، از جمله ترکیب های ترجیحی و … است. این نظرات شخصی مربی در مورد فوتبال است، بدون در نظر گرفن عوامل بیرونی. با این حال، وقتی مربی استخدام می شود، عوامل بیرونی زیادی وجود دارد که باید مورد توجه قرار گیرند، که این ایده بازی را تحت تأثیر قرار می دهد. این عوامل ممکن است شامل فرهنگ فوتبال یک کشور یا شهر، تاریخچه باشگاه، شرایط زمانی که مربی هدایت باشگاه را تصاحب می کند (نیم فصل، سقوط در جدول و غیره و کیفیت بازیکنان موجود) باشد. مربی پس از در نظر گرفتن این عوامل بیرونی، مدل بازی تیم را استخراج می کند.

مدل بازی

مدل بازی نوعی سازمان است که تیم ها در نتیجه رفتارهای از پیش تعیین شده ای که مربیان می خواهند بازیکنانشان در هر لحظه از بازی و در موقعیت های مختلف اتخاذ کنند، به آن دست می یابند. در نتیجه، این امر نظم و قابلیت پیش بینی بیشتری به ماهیت غیرقابل پیش بینی بودن فوتبال می دهد تا در نهایت تیم بتواند نتیجه بازی را تحت تأثیر قرار دهد. سازگاری و دفعاتی که این رفتارهای مطلوب از بازی به بازی رخ می دهد، همان چیزی است که هویت تیم را تعیین می کند. مدل بازی هرگز یک محصول تمام شده نیست، بلکه یک فرایند پایان ناپذیر است که به طور مداوم از طریق بازی و تجزیه و تحلیل تیم در حال پیشرفت و پیشرفت است.

*چهار لحظه بازی فوتبال:

چهار لحظه بازی عبارتند اززمان حمله، زمان انتقال از وضعیت حمله به دفاع، زمان دفاع و زمان انتقال از وضعیت دفاع به حمله.

درک و تعریف زمانی که هر لحظه از بازی اتفاق می افتد و درک متقابل لحظه های تیم خودی با لحظات حریف ضروری است. همه این روابط باید در چارچوب استراتژی لحظات روز بازی لحاظ گردد.

زمان حمله در فوتبال:

لحظه ای که تیمی توپ را در اختیار دارد و حریف در فرم دفاعی سازمان یافته خود قرار دارد. این لحظه می تواند از هر نقطه زمین شروع شود و تا زمانی که تیم مالکیت توپ را از دست بدهد، ادامه دارد.

زمان انتقال ازحمله به دفاع در فوتبال:

لحظه ای که تیمی توپ را از دست داده و هنوز سازماندهی دفاعی نگرفته است. این لحظه طول می کشد تا زمانی که تیم از نظر دفاعی سازمان یابد. در صورت عدم تعادل سازی دفاعی تیم درزمان مناسب؛ حریف صاحب موقعیت ضدحمله می شود.

زمان دفاع:

لحظه ای که تیمی توپ را در اختیار ندارد و در شکل دفاعی سازمان یافته خود قرار دارد. این لحظه می تواند از هر نقطه زمین شروع شود و تا زمانی که تیم مالکیت توپ را بدست آورد ادامه دارد.

زمان انتقال از دفاع به حمله:

لحظه ای که تیمی مالکیت توپ را بدست آورده و حریف هنوز در فرم دفاعی سازمان یافته خود نیست. این لحظه طول می کشد تا زمانی که حریف به صورت دفاعی سازمان یابد. هر لحظه انتقالی به حمله، یک ضد حمله نیست، بلکه ضد حمله بخشی از این لحظه است، یک تیم می تواند این گزینه را بررسی کند یا تصمیم بگیرد توپ را از فشار خارج کند و یک حمله سازمان یافته را شروع کند.

*مقیاس های تیم
مقیاس های تیم برای تفکیک در مدل بازی مهم هستند تا هنگامی که ما طرح تمرین خود را برنامه ریزی می کنیم، بدانیم که اصول مدل بازی دقیقاً از کدام بازیکنان در کدام لحظات و موقعیت ها استفاده می کند. مقیاس های تیم به دسته های جمعی، بین بخشی، بخشی، گروهی و فردی تقسیم می شوند.

اصول مدل بازی در فوتبال:
بسیار مهم است که اصول مدل بازی را بر اساس لحظات بازی و مقیاس های تیم ایجاد کنید و آنها را به ترتیب سلسله مراتبی در نظر بگیرید تا بتوانید مبانی مورد نیاز را در حین آموزش با موفقیت پیاده کنید.

اصول مدل بازی را می توان به 3 زیرشاخه اصلی، فرعی و زیر فرعی تقسیم کرد.

شاخه اصلی شامل مقیاس جمعی یا بین بخشی تیم می باشد و معرف اصولی است که هویت تیم را نشان می دهد.

حفظ هویت تیم به طور معمول بازی به بازی تغییر نمی کند. اگر ما یک تیم مالکیت گرا را به عنوان مثال در نظر بگیریم، شاخه اصلی آنها در حین زمان حمله می تواند – مالکیت توپ و گردش سریع آن، ایجاد عدم تعادل و بهم ریختگی برای مدل بازی حریف از طریق حرکت و فشار بین خطوط آنها وهمچنین ساخت تعداد زیادی موقعیت گلزنی باشد.
قدرت تیم مخالف مهم نیست، یک تیم نباید این اصل را تغییر دهد زیرا خطر از دست دادن هویت خود را در پی خواهد داشت که می تواند منجر به سردرگمی بازیکنان در زمین و به احتمال زیاد نتایج منفی شود.

شاخه اصول فرعی معمولاً شامل مقیاس بین بخشی، بخشی یا گروهی تیم است. اگرچه تداوم این اصول در طول فصل و هفته به هفته مهم است، اما می توان به برخی از انعطاف پذیری ها اجازه داد تا با حریف سازگار شوند. هنگام برنامه ریزی استراتژی، براساس تجزیه و تحلیل یک حریف خاص، ممکن است رفتار برخی از بازیکنان در یک گروه، بخش یا بین بخش تغییر کند. بنابراین، در طول مورفوسیکل تیم منتهی به بازی، باید یک زیر اصل جدید آموزش داده شود.

با همان مثال از یک تیم مالکیت گرا ادامه می دهیم؛ یک زیر اصل که ممکن است از یک بازی به بازی دیگر تغییر کند، شیوه بازی تیم از عقب است. در یک بازی، آنها ممکن است از رویکردSalida Lavopliana استفاده کنند. هافبک دفاعی بین مدافعان میانی قرار می گیرد؛ مدافعان میانی گسترده تر می شوند و مدافعان کناری بالاتر می روند.

این رویکرد در مقابل تیمی که فشار زیادی از جلو وارد می سازد اجرا می شود.
اما در یک بازی دیگر، مقابل تیمی با فشردگی از عقب؛ هافبک دفاعی دیگر سقوط طولی نمی کند اما در عوض با صعود طولی به جلو؛ گزینه ای را برای شکستن خط اول بلوک دفاعی حریف ایجاد می نماید. به این ترتیب، هویت تیم تغییر نخواهد کرد، اما ممکن است به دلیل حریف متفاوت، نحوه پیشروی تیم با مالکیت نیز تغییر کند.

اصول زیر فرعی فقط شامل فرد یا یک گروه بسیار کوچک است. به عنوان مثال، دو هافبک میانی، دومهاجم میانی و غیره. این اصول رفتارهای خاص فرد یا گروه کوچک را در موقعیت های مختلف تعیین می کند. اصول زیر فرعی انعطاف پذیر هستند و می توانند با یک حریف خاص سازگار شوند تا خود را برای یک بازی آماده کنند.

به عنوان مثال، یک مهاجم میانی که معمولاً سعی می کند از پشت خط دفاعی حریف فرار کند باید این رویکرد را در مقابل تیمی تغییر دهد که بسیار عمقی و نزدیک به دروازه خودی مستقر شده است. معمولاً فضا هنگام مواجهه با تیمی که خیلیعقب نشسته است بین خطوط دفاع و هافبک می باشد. مهاجم میانی باید سبک خود را تطبیق دهد و به دنبال حرکت کردن و دریافت توپ در بین خطوط باشد. بنابراین، رفتار مورد نظر برای آن بازیکن نیاز به آموزش در مورفوسیکل منتهی به بازی دارد.

باشگاه و مدرسه فوتبال درفک البرز از استعدادهای فوتبال در سراسر کشور پذیرش می کند. شما می توانید به مجموعه درفک پیوسته و در مسیر حرفه ای شدن به عنوان یک فوتبالیست قدم بردارید.

پاسخ دهید