مقدماتی در مورد بازاریابی نسل سوم
قبلا در ایده ی فُوراِستادی مطرح کردم که بازاریابی در سالهای مختلف به فراخور تغییراتی که در محیط کسب وکار روی می دهد، مباحث جدیدی را دنبال میکند.
اشاره به این داشتم که سال های گذشته (1950) بازاریابی بیشتر از جنس محصول محور بود، یعنی آنچه تولید میکردی بدون توجه به سلایق مشتریان صورت میگرفت، و تنها هدف فروش بیشتر و تولید بیشتر بود.
در ادامه در حدود سالهای 1970 تا 1980 مشتری محوری در صدر مباحث بازاریابی قرار گرفت، اینکه مشتریان نیازهای متفاوت دارند، و برای این نیازهای متفاوت باید محصول متفاوتی تولید شود. چه کارهایی انجام دهیم تا مشتری را حفظ کنیم و او را به تکرار خرید مجاب کنیم.
هر چه جلوتر رفتیم با گسترش فناوری اطلاعات و ظهور اینترنت و مباحث جهانی شدن، بازاریابی دستخوش تغییرات زیادی شد. به مقتضیات زمان شرکتها متوجه شدند که مشتریانشان انسانهای کامل هستند و قلب و روح دارند.
شرکتها ظهور اینترنت و فضای مجازی را هم فرصت و هم تهدید دیدند. مفاهیمی مثل اثرات شبکه ای، خلق مشترک و نوآوری باز در این دوران شکل میگیرد.
پروکتراندگمبل مدل سنتی نوآوری خود را تغییر میدهد، مدلی که سر داشت، امروز تبدیل به سلولی شده است که با هم کار میکنند، برنامه نوآوری باز این شرکت همانند اهرم عمل میکند، اهرم ها تغییرات کوچکی در یک سمتشان، باعث تغییرات بزرگ در سمت دیگرشان میشود، نوآوری باز باعث کسب ایده های جدید از سراسر دنیا برای این شرکت شد.
مفهوم جامعه سازی شکل می گیرد، مفهومی شبیه به قبیله گرایی یا Tribalism که ست گادین در کتاب قبایل مطرح میکند، اینکه مصرف کننده به جای ارتباط با شرکتها تمایل به ارتباط با سایر مصرف کنندگان دارند. شرکتها باید از این نیاز مصرف کنندگان حمایت کنند و برای آنها مخازن یا pools ایجاد کنند.(مخازن در واقع همان سایت است که شرکتها ایجاد میکنند تا مشتریان ارزشهای مشترک خودشان را بیان کنند).
سی کی پراهالاد مفهوم خلق مشترک را عنوان میکند، که چگونه شرکتها از مشتریان، تامین کنندگان و توزیع کنندگان به عنوان یک شبکه ی نوآوری بهره ببرند. او می گوید خلق مشترک نیاز به یک پلتفرم دارد. پلتفرم حالت عمومی و پایه محصول است که امکان تغییر و انعطاف دارد. بعد از داشتن پلتفرم نیاز است تا تمام شبکه نوآوری از محصول استفاده کنند و آنرا شخصی سازی کنند، و در نهایت با گرفتن بازخورد از تمام شبکه نوآوری، بتوانیم پلتفرم را بهینه سازی کنیم. این رویکرد در توسعه نرم افزار متن باز همانند لینوکس موثر بود.
در ادامه مفاهیمی همانند دنیای افقی به جای دنیای عمودی مطرح شد. اینکه مصرف کنندگان همانند گذشته منفعل نیستند و از یک مصرف کننده صِرف، به یک مصرف کننده فعال تبدیل شده اند، اینکه مصرف کنندگان امروز بیشتر از آنچه تحت ثاثیر پیام های تبلیغاتی و روابط عمومی شرکتهای بزرگ قرار بگیرند، این دوستان و آشنایان و شبکه های اجتماعی هستند که آنها را تحت تاثیر قرار می دهند. دنیای امروز برای بازاریابی دهان به دهان یا یک به یک ارزش قائل است، اما بیش از آن اثرات شبکه ای اهمیت دارد. بازاریابی چند به چند. قدرت فردی مصرف کنندگان پایین است، اما قدرت جمعی مصرف کنندگان میتواند برندی یا محصولی را از عرش به زیر فرش بکشاند.
با توجه به مطالبی که در بالا گفته شد، نوشته بعدی با محوریت ارزش ها در سازمان می باشد، آنچه در بازاریابی نسل سوم اهمیت دارد.
پاسخ دهید
برای ارسال نظر باید وارد شوید.