پاسکال یانسن (به جلو حرکت کردن) | از تجربیات مربیگری خود در فوتبال می گوید

مادرم به من گفت: «وقتی فرصت به دست می‌آید، ایمیلی ارسال نمی‌شود. پس باید آماده باشید.»

این لحظه بود

و از پمپ بنزین شروع شد! من در راه باشگاه بودم، AZ Alkmaar. روز قبل اینترنت مملو از اطلاعات در مورد مذاکره سرمربی آرن اسلات با فاینورد بود.

یانسن قبل از اینکه تیم جابلینگ سرمربی تیم شود، تجربه گسترده ای در توسعه جوانان داشت
من دستیار او بودم و به این فکر می کردم که آیا برای او پیامی بفرستم. شاید او می خواهد در مورد آن صحبت کند؟ تصمیم گرفتم به او پیامی ارسال نکنم. درعوض، اول صبح روز بعد در باشگاه با او صحبت می‌کردم و می‌دیدم که چه خبر است.

بنابراین من در راه بودم، زمانی که باید در پمپ بنزین پر می کردم. من یک تماس بی پاسخ از مدیر فنی AZ دریافت کردم، بنابراین یک بار که به ماشین برگشتم با او تماس گرفتم. او گفت: «وقتی وارد شدی، ابتدا به دفتر من بیا.

او از قبل در راهرو منتظر من بود. با مدیریت نشستیم. آنها به من گفتند چه اتفاقی افتاده است و از من خواستند که مسئولیت را بر عهده بگیرم.

“من به عنوان یک بازیکن در AZ شروع کرده بودم، اما در حدود 19 سالگی به یک دوراهی رسیدم.”

بلافاصله نگفتم: “باشه، انجامش می دهم.” از آنها خواستم به من اجازه دهند در مورد آن فکر کنم، زیرا این نوعی است که من هستم.

روز بعد یک بازی داشتیم، بنابراین گفتم: “درباره آن فکر می کنم. اولویت اول تیم است، زیرا همه باید مطلع شوند که چه خبر است. به آنها اطلاع خواهم داد، کارکنان را مطلع می کنم، تمرینات را انجام می دهم، همه چیز را به حالت عادی برمی گردانم و آرام می مانم. سپس به شما اطلاع خواهم داد.»

ما جلسه تمرین را انجام دادیم. من با دو کاپیتان تیم صحبت کردم، مطمئن شدم که جلسه به خوبی پیش رفت و به ساختمان برگشتم. همان موقع بود که به حرف مادرم فکر کردم.

دنزل واشنگتن در مراسم آغاز به کار دانشگاه پنسیلوانیا در سال 2011 سخنرانی می کند.
من همچنین از طرفداران پر و پا قرص دنزل واشنگتن و سخنرانی او در مورد سقوط به جلو هستم. او به گروهی از دانش‌آموزان فارغ‌التحصیل گفت: «والدینتان به شما خواهند گفت که مطمئن شوید چیزی دارید که به آن بازگردید. مطمئن شوید که تحصیلات شما درست است، بنابراین چیزی برای عقب نشینی دارید.

«ترجیح می‌دهم جلو بیفتم، سپس ببینم چه چیزی در راه است. فقط دنبالش برو.»

داشتم به این و آنچه مادرم به من گفته بود فکر می کردم. این لحظه بود بنابراین من در ابتدا به عنوان سرپرست تا پایان فصل مسئولیت را بر عهده گرفتم.

من به عنوان یک بازیکن در AZ شروع کرده بودم، اما در حدود 19 سالگی به یک دوراهی رسیدم. در همان مرحله، رفتن به حرفه ای شدن به عنوان بازیکن فوتبال بود که مصدوم شدم. من هم مجوز مربیگری ام را شروع کرده بودم، بنابراین وقتی مصدوم شدم باید انتخاب می کردم: برای رویای بازیکن شدن تلاش کنم یا مسیر مربیگری را بروم؟

“از ملاقات با رینوس مایکلز، یکی از بهترین مربیانی که تا کنون بوده است، لذت بردم.”

من استعداد کافی برای تبدیل شدن به یک بازیکن برتر را نداشتم، اگرچه می توانستم امرار معاش کنم. با این حال، از نظر فیزیکی، به دلیل مصدومیت، به اندازه کافی خوب نبودم، بنابراین انتخاب کردم که به حرفه مربیگری بروم. تصمیم دارم بهترین مربی دنیا شوم. و من همیشه می گویم، از آن زمان تا کنون هیچ روز در زندگی ام کار نکرده ام، زیرا عاشق مربیگری هستم. این اشتیاق من است.

کسی که من را از ابتدا شکل داد، و در طول دوران حرفه‌ای من در آنجا بوده است، جوپ برند است – پدر فوتبال من، به قول من. زمانی که من در AZ آلکمار شروع کردم، او مربی تیم های زیر 18 و 19 سال بود. او همچنین یکی از معلمان مدرسه من و مسئول دوره های مربیگری بود. جوپ در همان روزهای اولیه به من گفت که استعداد مربیگری دارم و باید مطمئن شوم که برای به دست آوردن همه چیز از آن کار می کنم.

هارلم اولین باشگاه حرفه ای بود که من در سال 1993 برای آن کار کردم. من به عنوان یک کارآموز وارد شدم و در ابتدا مربی تیم زیر 18 سال بودم. من تقریباً پنج سال در آکادمی آنجا بودم. در آن مدت شش ماه در کادرفنی تیم اول بودم. این باعث شد یکی از جوان ترین مربیان هلند باشم که در فوتبال حرفه ای کمک می کند.

رینوس میشلز در سال 1999 از سوی فیفا به عنوان مربی قرن انتخاب شد.

من همه نشان ها را داشتم به جز پرولیسانس. از آنجایی که من سابقه زیادی به عنوان بازیکن نداشتم، ورود به این دوره سخت بود. وقتی در اواسط 20 سالگی بودم، برای یکی از روزهای آموزش پرولیسانس پذیرفته شدم. در آنجا، من از ملاقات با رینوس میشلز، یکی از بهترین مربیانی که تا کنون بوده است، لذت بردم. صحبت فوتبال با او لحظه فوق العاده ای بود.

در آن زمان من وارد دوره نشدم، اما آنقدر مطمئن بودم که دلیل آن را از انجمن بپرسم. آنها به من گفتند که هنوز خیلی جوان هستم، سعی کنم به یک باشگاه خارج از کشور بروم و با بزرگسالان کار کنم.

من در سفری با اتحادیه مربیان فوتبال هلند به جام جهانی 1998 رفتم. مردی که اتحادیه را تأسیس کرد، یان رکر، چیزهای خوبی در مورد من شنیده بود. او پرسید که آیا می‌خواهم برای گسترش تجربه‌ام به خارج از کشور بروم؟

“این یک دوره فوق العاده بود، با مارک مارسل – که بعدها مدیر فوتبال اورتون شد.”

آن موقع بود که فرصت را به دست آوردم.

برای کمک به رینوس در امارات متحده عربی. او اولین کاپیتانی بود که جام اروپا را برای یک باشگاه هلندی بالا برد، زمانی که فاینورد در سال 1970 آن را به دست آورد و سپس سرمربی آنها شد. حالا قرار بود الجزیره ابوظبی را مدیریت کند.

ما تنها دو مربی در امارات بودیم که آن فصل را تمام کردیم. بقیه باشگاه ها دو سه بار مربی عوض کردند! فصل بعد، ما در باشگاه بعدی، الوحده بودیم و دوباره بلند شدیم. برای من در آن زمان، این بخش بزرگی از بالغ شدن به عنوان یک مربی بود.

در هلند، در آکادمی Vitesse شروع به کار کردم و در دوره Pro License پذیرفته شدم. در آن زمان من جوان ترین فردی در هلند بودم که این کار را انجام دادم.

در سال 2009، پس از 9 سال تصمیم گرفتم ویتسه را ترک کنم تا مدیر آکادمی اسپارتا روتردام، یکی از بهترین آکادمی‌های کشور شوم. در مقطعی از زمان حضورم در آنجا، من در رقابت برای سرمربیگری بودم، اما آنها میشل ونک را انتخاب کردند. من دستیار او شدم و پل را از آکادمی به تیم اصلی ساختم و این کار را دو فصل انجام دادم.

وقتی میشل آزاد شد، من نیز مجبور شدم دنبال کنم. این باعث شد من فکر کنم و دوباره تنظیم کنم. من این فرصت را داشتم که به عنوان مربی تیم ملی زیر 17 سال، همراه با تدریس در دوره های آموزشی مربی، با انجمن شروع کنم، یا می توانم با تیم زیر 19 ساله های پی اس وی آیندهوون شروع کنم. من PSV را انتخاب کردم.

این یک دوره فوق العاده بود، با مارسل برندز – که بعدها مدیر فوتبال اورتون شد – مسئول یک پروژه پنج ساله، و فیلیپ کوکو به عنوان سرمربی تیم اصلی.

“ما در طول سالها در تماس بودیم و مجوز حرفه ای را با هم، در همان گروهی که فرانک دی بوئر و اریک تن هاگ داشتند، انجام دادیم.”

من در آنجا مربی چند بازیکن بزرگ شدم، از جمله کودی گاکپو. او به عنوان یک نوجوان 15 ساله در آکادمی حضور داشت و در تیم های زیر 19 و زیر 23 سال برای من بازی کرد. ما بازیکنان را از آکادمی به تیم اصلی آوردیم. آژاکس به خاطر آوردن بازیکنان آکادمی به تیم اصلی شناخته شده است، اما برای باشگاهی مانند PSV کاملاً استثنایی بود.

به دلیل تجربه ای که داشتم، مارسل از من پرسید که آیا می خواهم مدیر آکادمی بعدی شوم؟ من یک سال این کار را انجام دادم، اما وقتی مارسل به اورتون رفت و فیلیپ به فنرباغچه، خیلی چیزها در باشگاه تغییر کرد. به من خوش گذشت، اما دیگر احساس خوبی نداشتم.

بعد از پنجمین سال حضورم در PSV، خواستم از قراردادم آزاد شوم. آنها از من خواستند که تجدید نظر کنم، اما من تصمیم خود را گرفته بودم. من در آن زمان شغلی نداشتم، اما چند روز بعد تلفن زنگ زد و AZ Alkmaar آمد.

من به عنوان دستیار جان ون دن بروم، مربی بسیار موفقی در هلند، که از گذشته می‌شناختم، رفتم. ما در طول سال‌ها با هم در تماس بودیم و پرو لایسنس را با هم در همان گروه فرانک دی بوئر و اریک تن هاگ انجام دادیم.

سال اول، آخرین سالی بود که جان به عنوان سرمربی برگزیده شد. دستیار دیگر آرنه بود که سرمربی جدید شد و ما دوباره آن را به سطح دیگری رساندیم. متأسفانه همان فصلی بود که کرونا از راه رسید.

ما پس از 25 بازی مشترکاً در صدر جدول قرار گرفتیم و دو بار آژاکس را شکست دادیم. به دلیل کرونا، در حالی که 9 بازی مانده به پایان رقابت ها متوقف شد. ما هرگز نمی دانیم چه اتفاقی می افتاد، اما شانس زیادی برای کسب عنوان داشتیم.

“وقتی صبح روز بعد برای صبحانه نشستیم، به آن طرف اتاق نگاه کردم. این لحظه بود”

مرحله بعدی یعنی سرمربیگری، فصل بعد برای من رقم خورد. تیم در دوره جالبی قرار داشت. ما در اولین بازی خود در خانه با گرونینگن بازی کردیم، سپس در اواسط هفته باید آخرین بازی گروهی لیگ اروپا را در کرواسی انجام می‌دادیم.

گرونینگن بازی سختی بود. ما دو بازیکن باتجربه خود را در آن بازی از دست دادیم و پس از 1-0 جلو افتادن 2-1 شکست خوردیم. سپس برای بازی با Rijeka به کرواسی سفر کردیم که بازی عجیبی هم بود. ما بهتر از آنها بودیم  خوردیم و 2-1 شکست خوردیم.

من در اتاق هتلم در ریجکا نشستم، تمام شب را بیدار ماندم و مطمئن شدم که دید روشنی از آنچه اتفاق افتاده بود دارم.

یانسن در لندن از مادری بریتانیایی به دنیا آمد که ستاره پاپ در هلند شد.
وقتی صبح روز بعد برای صبحانه نشستیم، به اتاق نگاه کردم. این لحظه بود من باید مطمئن می شدم که همه متوجه می شدند چه کسی اکنون مسئول است و چگونه می خواهم کارها انجام شود. شما فقط یک فرصت برای انجام آن دارید.

وقتی همه نشستند، من نسخه خودم را از آنچه اتفاق افتاد و آنچه فکر می‌کردم باید انجام شود را ارائه دادم تا بتوانم بازیکنان فردی بهتر و تیم بهتری شوم. می توانستی صدای افتادن پین را بشنوی. از آنجا، ما راه افتادیم – 17 برد از 23 در لیگ. ما سوم شدیم که ما را به اروپا رساند و من قرارداد دو ساله جدیدی امضا کردم.

به عنوان سرمربی

در مرحله پلی آف لیگ اروپا، ما به مصاف سلتیک آنگه پستکوگلو رفتیم. ما اولین بازی را در سلتیک پارک باختیم، که اولین تجربه من از رویارویی با پستکوگلو و نحوه بازی تیم هایش بود. بنابراین زمانی که آنها را در آلکمار ملاقات کردیم، حتی بهتر آماده بودیم. این یک بازی بود که رفت و برگشت – واقعاً شدید، مانند یک بازی لیگ برتر. بردیم، اما متأسفانه برای عبور کافی نبود.

“شدت و فیزیکال بودن بازی در یک تیم لیگ برتر چیزی بود که ما مشتاقانه منتظرش بودیم.”

از طریق عملکرد لیگ ما در آن فصل 2021/22، ما در فصل بعد به لیگ کنفرانس اروپا راه یافتیم. پس از باخت تنها یک بازی در مرحله گروهی، در مرحله یک هشتم نهایی مقابل لاتزیو قرار گرفتیم. تحت هدایت مائوریتزیو ساری، آنها در آن فصل در سری آ نایب قهرمان شدند. همه اطراف ما فکر می کردند اروپا برای AZ به پایان رسیده است، اما من می توانستم ببینم که شیوه بازی ایتالیایی – حداقل برای اکثر تیم های آنها – فضای زیادی بین خطوط باقی می گذارد.

پدرو پس از 18 دقیقه در بازی رفت در رم برای لاتزیو گلزنی کرد. به نظر می رسید که شب سختی خواهد بود، اما تیم در کنار هم ماند. درست قبل از نیمه اول گل خوردیم که ونجلیس پاولیدیس مقابل مدافعش قرار گرفت و آن را در تیرک دروازه قرار داد.

در نیمه دوم مالکیت توپ را بازی کردیم و آنها را وادار به دویدن به دنبال توپ کردیم و میلوش کرکز گل دوم را به ثمر رساند. باید گل سوم را می زدیم. درعوض باید منتظر می ماندیم تا آنها به آلکمار بیایند تا کار را تمام کنند. باز هم از عقب آمدیم تا 2-1 پیروز شویم.

یانسن در دوران حضورش در AZ، در رقابت‌های اروپایی وارن لیتل/گتی ایماژ، هوش خود را در برابر دیوید مویس، آنگه پستکوگلو، اونای امری و مائوریتزیو ساری قرار داد.

ما در یک چهارم نهایی از اندرلخت گذشتیم و سپس در چهار مرحله آخر با وستهام روبرو شدیم. شدت و فیزیک بدنی بازی در یک تیم لیگ برتری چیزی بود که ما مشتاقانه منتظرش بودیم. وستهام به خاطر اینکه تو را با توپ رها کرده بود، شناخته شده بود، تا اینکه به یک سوم نهایی آنها نزدیک شدی. سپس مطمئن شدند که همه چیز را بسته اند و به دنبال این بودند که شما را به ضد حمله ببرند.

حدود 10 دقیقه طول کشید تا در اولین بازی در ورزشگاه لندن خودمان را حل کنیم، سپس بلند شدیم. وقتی می خواستند ما را تحت فشار بگذارند، ما فقط به بازی ادامه دادیم، مرد آزاد را پیدا کردیم، فضاهای آزاد را پیدا کردیم و آنها را مجبور به دویدن کردیم.

آنها در نیمه خود عقب افتادند و منتظر ماندند. در یک لحظه، آنها این کار را به درستی انجام ندادند. ما از راه رسیدیم و تیجانی رایندرز از راه دور یک شوت زد. دروازه بان با آن چندان مطمئن به نظر نمی رسید و 1-0 شد.

“من فکر کرده ام و مطمئن شده ام که درک خوبی از آنچه اتفاق افتاده است”

حداقل یک ساعت بازی را کنترل می کردیم و ورزشگاه را ساکت می کردیم. سپس وستهام، همانطور که در زمان دیوید مویس به آن معروف است، ما را در ضربات ایستگاهی تنبیه کرد. یک پنالتی آسان دادیم، سپس یک کرنر دریافت کردیم و آنها بازی را برگرداندند.

در بازی دوم خوب بودیم، تا یک سوم پایانی. در مقایسه با بازی اول، وستهام پایان خود را فشرده تر کرد، بنابراین یافتن فضاها بسیار سخت بود. و نحوه بازی آنها در دوئل در مقایسه با آنچه در Eredivisie تجربه کردیم از سطح دیگری بود. ما به یک گل دیرهنگام باختیم، اما این یک حرکت عالی تا چهار گل آخر بود.

در تابستان دوباره تصمیم گرفتیم بازیکنان برتری را که در اختیار داشتیم بفروشیم، بنابراین دوباره به شرایط شناخته شده باشگاه برگشتیم. ما باید یک تیم جدید تشکیل می دادیم.

من به عنوان سرمربی ثابت کرده بودم که توانایی انجام این کار را دارم. بنابراین زمانی که باشگاه تصمیم به تغییر سرمربی در ژانویه فصل آینده گرفت، کاملاً غافلگیرکننده بود. در اروپا سختی کشیده بودیم، اما وقتی من رفتم در لیگ چهارم بودیم.

یانسن از بازیکنان سابق خود در باشگاه های مختلف در سراسر اروپا دیدن کرده است تا بازخورد تیم را در مورد مدیریت خود دریافت کند.
ما یکی از بهترین شروع های تاریخ باشگاه را داشتیم، با 25 امتیاز از 9 بازی اول. وقتی به ابتدای آبان رسیدیم، چند بازیکن خوب را به دلیل مصدومیت از دست دادیم و تعدادی هم فرم خود را از دست دادند. البته می‌خواستم تیمم بهتر بازی کند، اما همه آن چیزها را با تجربه فصل‌های قبل پیش‌بینی کرده بودم. من را نگران نکرد.

یکی از نقاط قوت آلکمار به عنوان یک باشگاه، ایستادن در کنار چشم انداز بود. این همان چیزی است که اتفاقی را که برای من افتاد بسیار عجیب کرد – اینطور نیست که آنها اینگونه رفتار کنند، اما احتمالاً آنها دلایل خود را دارند. آنها تصمیمی گرفتند که فکر می کنند برای باشگاه بهترین است. قبول کردم، دست دادیم و حرکت کردیم.

من فکر می‌کنم و مطمئن می‌شوم که درک خوبی از آنچه اتفاق افتاده است، و آنچه که باید از پایان خود انجام دهم تا نسخه بهتری از خودم برای کار بعدی باشم، دارم. همانطور که می دانید، در دنیای فوتبال، همه چیز می تواند سریع اتفاق بیفتد. بنابراین باید مطمئن شوم که متمرکز و مسئول کارهایی که باید انجام شود، بمانم.

پاسکال یانسن

برای کسب اطلاعات بیشتر در مورد تاکتیک های فوتبال و کسب بینش از مربیان در بالاترین سطح، سایت های فوراستادی 4STUDY.IR و وبلاگ باشگاه و مدرسه فوتبال درفک البرز را  مطالعه کنید.

باشگاه و مدرسه فوتبال درفک البرز، به عنوان بهترین مدرسه فوتبال کرج تلاش دارد تا همگام با تمرینات بهترین آکادمی های فوتبال دنیا جلو رفته و استعدادهای بهتررا به فوتبال ملی و باشگاهی ایران معرفی کند. شما نیز می توانید عضو باشگاه درفک البرز شده و در مسیر حرفه ای شدن قدم بردارید.

پاسخ دهید